فردوس المرشدیه

فرهنگ فارسی

فردوس المرشدیه فی اسرارالصمدیه یا سیرت نامه شیخ ابو اسحاق کازرونی تالیف ابوبکر محمد بن عبدالکریم ترجمه محمود بن عثمان که در ۷۲۸ ه ق . آنرا در کازرون بفارسی گردانیده و آن درباب احوال و مقامات شیخ ابواسحاق است . این کتاب در تهران بطبع رسیده. فردوسی . شاعر حماسه سرای بزرگ ایرانی ( و. ۳۲۹ یا ۳۳٠ ه ق . - ف. ۴۱۱ یا ۴۱۶ ه ق . ) حکیم ابوالقاسم فردوسی در [ فاز ] یا [ پاز ] طوس در دهه سوم قرن چهارم هجری متولد شد . وی از دهگانان طوس بود و در حدود ۳۶۵ هق . ( بسن ۳۵ سالگی ) نظم شاهنامه را آغاز کرد و پس از ۳۵ سال یعنی در ۷٠ یا ۷۱ سالگی بسال ۴٠٠ هجری آنرا بپایان رسانید . شاهنامه شامل سر گذشت پادشاهان سلسله های داستانی ( پیشدادی و کیانی ) و سلسله تاریخ ساسانی است و درباب سلسله اشکانی فقط چند بیت دارد . ماخذ عمده شاهنامه فردوسی شاهنامه منثور ابو منصوری است که در اواسط قرن چهارم بحکم ابو منصور محمد بن عبد الرزاق طوسی فرمانروای طوس تدوین شد و عوه برین روایات مختلف شفاهی و کتبی بدست فردوسی افتاد و وی مجموع آنهارا در شاهکار جاوید خود جای داد . وزن شاهنامه بحر متقارب [ وزن حماسه های ایران ] است . فردوسی معانی دقیق و مطالب عالی فلسفی و اجتماعی و اخقی را در طی داستانهای خود آورده است . وی پس از ختم شاهنامه آنرا از طوس بغزنین برد و به محمود غزنوی تقدیم کرد . فردوسی پس از مسافرت باین شهر بر خف انتظار خود مورد توجه و محبت پادشاه غزنوی قرار نگرفت و با آنکه بنا بروایات سلطان محمود تعهد کرده بود که در برابر هر بیت یک دینار بدو دهد بجای دینار در هم داد و این کار مایه خشم فردوسی گشت چنانکه بنابر همان روایات همه در اهم محمود را بحمامی و فقاعی بخشید . اما دیل اختف و کدورت فردوسی و محمود ازین قرار بود : ۱ - اختف مذهبی میان فردوسی که بمذهب تشیع و محمود که بتسنن معتقد بود و هر دو در عقیده خود راسخ بودند . این معنی از هجو نامه ای که فردوسی برای محمود سروده است بخوبی برمی آید . ۲ - اختف عقیده محمود و فردوسی بر سر مسائل نژادی و ملی . فردوسی محققا ایرانی وطن پرستی بوده و در شاهنامه نیز بحکم شرایط حماسه ملی ناگزیر همواره دشمنان ایران رامانند تازیان و ترکان ببدی یاد کرده است و بالعکس از ایرانیان هموارهبه نیکی سخن گفته . ۳ - خست ذاتی محمود که فردوسی به آن اشاره کرده است او را از دادن صله جزیلی که فردوسی توقع داشت مانع شد چنانکه صله و انعامی که در برابر رنج سی ساله شاعر ببهای فقاعی می ارزید . بهر حال فردوسی تقریبا در سن ۸٠ سالگی بدورود حیات گفت و مدفن وی در طوس میباشد و آرامگاهی که در سال ۱۳۱۳ ه ش . برای او ساخته اند در محل تقریبی مدفن اوست . در شهریور ۱۳۱۳ ه ش . از خاورشناسان و دانشمندان کشورهای مختلف جهان دعوت بعمل آمد که در جشن هزاره فردوسی شرکت کنند . نخستین جلسه کنگره فردوسی شرکت کنند . نخستین جلسه کنگره فردوسی بریاست حاج محتشم السلطنه درتهران تشکیل شد که تا هفدهم شهریور ماه همان سال ادامه یافت . سپس هیات میهمانان به اتفاق رضا شاه به مشهد رفتند و آرامگاه فردوسی را در ۲٠ مهر ماه همان سال گشودند در روی سنگ مرمر قبر فردوسی بخط نستعلیق چنین نوشته شده ( بانشای ذکائالملک فروغی ) : [ این مکان نظر ببعضی قرائن و اطعات بظن قوی مدفن حکیم ابوالقاسم فردوسی ناظم کتاب شاهنامه و داستان یوسف و زلیخا است ۱ - یوسف و زلیخا از فردوسی نیست . که در نیمه اول مائه قرن چهارم هجری در قریه فاز واقع در جنوب غربی طوس ودت و ظاهرا در چهارصد و یازده یا چهارصد و شانزده قمری در طوس وفات یافته و چون جهل و غوغای عوام مانع شد که او را در قبرستان بخاک بسپارند درین مکان که باغ شخصی او بوده است مدفون گردید . ]

پیشنهاد کاربران

بپرس