فرزدق یمنی

لغت نامه دهخدا

فرزدق یمنی. [ ف َ رَدَ ق ِ ی َ م َ ] ( اِخ ) گویند از اماجد شعرا و اکابر فضلاست و با حکیم خاقانی معاصر بوده. بعضی ، از شعرای محمودیش دانند، حق اینکه حقیقت احوال و آثار او چنانکه در آن وثوقی و ثباتی باشد ظاهر نگردیده. تقی اوحدی در تذکره خود این اشعار را به نام او نوشته است :
نه هرکو آید از کوهی بود با دعوت موسی
نه هرکو زاید از زالی بود با سطوت دستان
نه هر بحری بود عمان نه هر چاهی بود زمزم
نه هر جویی بود دجله نه هر آبی بود حیوان
محال است اینکه بی همت شود کس میر بحر و بر
گزاف است اینکه بی طاعت شود کس فخر انس و جان
ندانم در همه دولت ز احرار فلک همت
بجز صدر قضاقدرت وزیر خسرو کیهان.
( از مجمعالفصحا چ سنگی تهران ج 1 ص 280 ).

فرهنگ فارسی

گویند از اماجد شعرا و اکابر فظلاست و با حکیم خاقانی معاصر بوده .

پیشنهاد کاربران

بپرس