فرسوده کردن


معنی انگلیسی:
fag, jade, weary, frazzle, tucker

مترادف ها

wear out (فعل)
فرسودن، کهنه و فرسوده شدن، فرسوده کردن، کاملا خسته کردن، از پا دراوردن و مطیع کردن

فارسی به عربی

ثرید ، إجهادٌ

پیشنهاد کاربران

بپرس