فرما

/farmA/

معنی انگلیسی:
bid or command thou

لغت نامه دهخدا

فرما. [ ف َ ] ( نف مرخم ) مخفف فرماینده. آنکه دیگری را کاری فرماید و فرمان براند. همواره به صورت مزید مؤخر با اسمها ترکیب شود، مانند: توبه فرما، حکم فرما، فرمان فرما، کارفرما و جز آن. در صورتی که تنها به کار رود فعل امر است از فرمودن. رجوع به ترکیبات فرما در ذیل کلمات مرکب شونده با آن شود.

فرما. [ ف َ رَ / ف َ ] ( اِخ ) شهری است [ به مصر ] برکران دریای تنیس اندر میان ریگ جفار، و گور جالینوس آنجاست. ( حدود العالم ). در اقلیم سوم است. طولش از مغرب 54 درجه و 40 دقیقه و عرضش 31 درجه و نیم ، و این نامی است یونانی. ابوبکر محمدبن موسی گوید: فرما شهری است بر ساحل از ناحیت مصر. ( از معجم البلدان ).

فرهنگ فارسی

پیردو ریاضی دان فرانسوی ( و. ۱۶٠۱ م . ف. ۱۶۶۵ م . ) دوران کودکی و نوجوانی را بفراگرفتن ریاضیات گذراند . در جوانی بزبانهای تینی یونانی و اسپانیولی آشنایی کامل یافت . با دکارت آشنا شد و به بررسی کتابهای ریاضی او پرداخت . در سال ۱۶۳۷ کتاب هندسه خود را بنام [ مکانهای مسطح و حجم ] نوشت و در آن بشرح اصول اساسی هندسه تحلیلی پرداخت . بسال ۱۶۲۹ کتاب دیگری بنام درباره ماکزیمم ومی نیمم ها نوشت . فرما را پایه گذار دانش حساب دیفرانسیل و آنالیز میدانند . بزرگترین خدمت این ریاضی دان بررسی های نو و دانشمندانه او در زمینه حساب عالی است بطوری که باید او را بنیانگذار این دانش خواند . فرما با پیدا کردن [ اصل کمترین کارها ] ثابت کرد که طبیعت همواره از راههای سادهتر و کوتاهتر عمل میکند. این ریاضی دان بیشتر دوران زندگی خویش را در ویت کوچک خود بسر برد و در سن ۶۴ سالگی در شهر کاستر در گذشت .
شهری است بر کران دریای تنیس اندر میان ریگ جفار و گور جالینوس آنجاست .

فرهنگ عمید

۱. = فرمودن
۲. فرماینده (در ترکیب با کلمۀ دیگر ): حکم فرما، فرمان فرما.

گویش مازنی

/farmaa/ مخفف بفرما تعارف

دانشنامه عمومی

فرما (دهانه). فرما یک دهانه برخوردی در ماه است.
این دهانه ۹ دهانه اقماری دارد. [ ۱]
عکس فرما (دهانه)
این نوشته برگرفته از سایت ویکی پدیا می باشد، اگر نادرست یا توهین آمیز است، لطفا گزارش دهید: گزارش تخلف

پیشنهاد کاربران

بپرس