فرمان

/farmAn/

مترادف فرمان: امر، امریه، توقیع، حکم، دستور، رقم، سفارش، طغرا، فرمایش، منشور، رل، سکان، اجازه، پته، پروانه، فته

معنی انگلیسی:
mandate, command, order, firman, steering-wheel, behest, charter, control, decree, dictate, dictation, direction, directive, edict, fiat, imperative, injunction, ordinance, prescript, prescription, word, writ, word of command, governor

فرهنگ اسم ها

لغت نامه دهخدا

فرمان. [ ف َ ] ( اِ ) در زبان پهلوی فرمان ، در پارسی باستان فرمانا ، در ارمنی عاریتی و دخیل هرمن ، معرب آن نیز فرمان و جمع عربی آن فرامین است. ( حاشیه برهان چ معین ). حکم. امر. دستور. اجازه. ( یادداشت به خط مؤلف ) :
به کار آور آن دانشی کت خدیو
بداده ست و منگر به فرمان دیو.
بوشکور.
ای امیر مهربان این مهرگان خرم گذار
فر و فرمان فریدون ورز با فرهنگ و هنگ.
منجیک.
همه حکمی به فرمان تو رانند
که ایزد مر تو را داده ست فرمان.
دقیقی.
من آنچه شنیدم بگفتمت راست
تو به دان کنون رای و فرمان تو راست.
فردوسی.
چو دوری گزیند ز پیمان تو
بریزند خونش به فرمان تو.
فردوسی.
نرفت ایچ با من سخن ز آشتی
ز فرمان من روی برگاشتی.
فردوسی.
قضا رفت و قلم بنوشت فرمان
تو را جز صبر کردن چیست درمان ؟
فخرالدین اسعد.
او را سوگند داده بودند که در فرمان و طاعت ما باشد. ( تاریخ بیهقی ). به فرمانی که هست واجب کند که بر این نام که دارد بماند. ( تاریخ بیهقی ). شمایان را فرمان نبود جنگ کردن. چرا کردید؟ ( تاریخ بیهقی ).
نگاه کن که چو فرمان دیو ظاهر شد
نماند فرمان در خلق خویش یزدان را.
ناصرخسرو.
آنجا که به فرمانش پیمبر بنشستی
فرزندش امروز نشسته ست به فرمان.
ناصرخسرو.
چون توفرمان محمد را همی منکر شوی
سنت و اجماع و تعلیم جماعت چیست پس ؟
ناصرخسرو.
فرمان آمد که یا میکائیل بر زمین رو و یک قبضه خاک بیاور. ( قصص الانبیاء ). فرمان چیست ؟ و از کدام سو برآیم ، از جانب مغرب یا از جانب مشرق ؟ ( قصص الانبیاء ). طاوس گفت که فرمان نیست که کسی را در بهشت بگذارم برود. ( قصص الانبیاء ). که بندگان را از امتثال فرمان چاره نباشد. ( کلیله و دمنه ). دمنه گفت فرمان ملک راست. ( کلیله و دمنه ). با او سباع و وحوش بسیار همه در متابعت فرمان او. ( کلیله و دمنه ).
چو ماندم بی زبان چون نای جان در من دمیداز لب
که تا چون نای سوی چشم رانم دم به فرمانش.
خاقانی.
بر خط او چو دایره جزم بشمرم
در گوش عقل حلقه فرمان شناسمش.
خاقانی.
درگوش زمانه حلقه حکم
بر دوش جهان ردای فرمان.بیشتر بخوانید ...

فرهنگ فارسی

پرمان:امر، حکم، حکمی که ازجانب شخص بزرگ صادرشود، درعربی نیزفرمان میگویندونیزفرمان درفارسی رل اتومبیل راهم میگویند
۱ - حکمی که از جانب شخصی بزرگ صادر گردد امر حکم . یا به فرمان . به فرموده به دستور حسب الامر ۲ - توقیع پادشاه ۳ - پروانه اجازه جمع: ( بسیاق عربی ) فرامین ۴ - رل ماشین .

فرهنگ معین

(فَ ) [ په . ] (اِ. ) ۱ - دستور، امر، حکم . ۲ - توقیع پادشاه . ۳ - وسیلة کنترل اتومبیل ، دوچرخه ، موتورسیکلت .

فرهنگ عمید

۱. امر، دستور.
۲. حُکمی که از جانب شخص بزرگ صادر شود، حُکم.
۳. وسیله ای دایره ای شکل برای هدایت خودرو، رل.
* فرمان بردن: (مصدر لازم ) [مجاز] اطاعت کردن.
* فرمان راندن: (مصدر لازم ) [مجاز] حکومت کردن.
* فرمان دادن: (مصدر لازم )
۱. امر کردن، حکم کردن.
۲. [قدیمی] اجازه دادن.
* فرمان یافتن: (مصدر لازم )
۱. دریافت کردن فرمان.
۲. [قدیمی، مجاز] مردن.

فرهنگستان زبان و ادب

{command} [رایانه و فنّاوری اطلاعات] دستوری به یا درخواستی از یک برنامه یا برنامۀ کاربردی یا سامانۀ عامل یا نرم افزار دیگر برای اجرای کاری خاص
{cue} [سینما و تلویزیون] اشاره یا علامتی خطاب به بازیگران یا اعضای گروه تولید، برای شروع یا خاتمۀ عمل

گویش مازنی

/farmaan/ دستور فرمان

دانشنامه عمومی

فرمان (خودرو). هنگامی که راننده غربیلک فرمان یا چرخ فرمان ( به انگلیسی: Steering wheel ) خودرو را به چپ یا راست می چرخاند این حرکت به وسیله پیچ بی انتهایی که در انتهای میل فرمان است دنده را حول محورش به راست یا چپ بسته به گردش چرخ فرمان می گرداند. محور این دنده به وسیله اهرم های مختلف به چرخ های جلو که چرخ های هدایت خودرو هستند حرکات سمتی می دهند.
حساسیت فرمان در خودرو نهایت اهمیت را داشته، راننده بایستی به روغن کاری اهرم های فرمان و مرتب بودن آن ها توجه داشته باشد.
امروزه ایربگ که محافظ راننده به هنگام تصادف هستند نیز در درون فرمان جاسازی می شوند. همچنین کلیدهای هشدار دهنده و برخی تنظیمات صوتی و هدایتی خودرو بر روی فرمان نصب می گردد. در سیستم های فرمان هیدرولیک به جای اهرم ها و میله مارپیچ از پمپ هیدرولیک و جک های هیدرولیک استفاده می شود که ضریب امنیت و دقت را به طور چشمگیری بالا برده است. همچنین اهرم های تعویض دنده نیز در برخی خودردهای جدید بر روی فرمان نصب می شود. [ نیازمند منبع]
همچنین در نسل جدید خودروها علاوه بر سامانه هیدرولیکی یک سامانه برقی ( EPS ) نیز به آن اضافه شده است که شامل یک موتور برقی است و چرخاندن فرمان به وسیله راننده را سهولت می بخشد و به این شیوه عمل می کند که مانور فرمان به دست راننده موتور برقی را به کار انداخته و موتور نیز سیستم هیدرولیک را تحریک می کند و چرخ ها تغییر جهت می دهند.
عکس فرمان (خودرو)

فرمان (رایانش). در رایانش فرمان[ ۱] عبارت است از دستوری که به یک برنامهٔ رایانه ای که به عنوان نوعی مفسر عمل می کند داده می شود تا یک وظیفهٔ معین را به انجام رساند. اغلب فرمان ها را در یک مفسر خط فرمان مانند شِل وارد می کنند.
در ادامه برخی فرمان های واسط خط فرمانپوستهٔ یونیکس آمده است.
فرمان زیر دایرکتوری کاربر از جای فعلی به /home/pete/ عوض می کند. به این صوت که ابتدا عبارت cd و سپس ورودی /home/pete/ وارد می شود.
cd /home/pete فرمان زیر عبارت Hello World را در خروجی استاندارد نمایش می دهد، که در این مورد عبارت فقط در صفحهٔ نمایش چاپ می شود. عبارت echo همراه با ورودی Hello World. علامت نقل قول برای جلوگیری از جدا در نظر گرفته شدن آرگومان Hello و World مورد استفاده قرار می گیرد.
echo " Hello World" دو فرمان زیر معادل هم هستند. فهرست فایل های دایرکتوری /bin/ را نمایش می دهند. فرمان ls همراه با ورودی /bin/ و سوئیچ های l و t و r.
ls - l - t - r /bin ls - ltr /bin فرمان زیر محتوای فایل های ch1. txt و ch2. txt را نمایش می دهد. فرمان cat و دو ورودی ch1. txt و ch2. txt.
عکس فرمان (رایانش)

فرمان (قانون). فرمان ( انگلیسی: Edict ) فرمان یا اعلامیه یک قانون، که اغلب با پادشاهی همراه است، اsjیک فرمان دست نوشته قدیمی که مرطبما می تواند تحت هر مقام رسمی باشد. مترادف ها عبارتند از «دستور» "Dictum" و «بیانیه» "Pronouncement".
عکس فرمان (قانون)
این نوشته برگرفته از سایت ویکی پدیا می باشد، اگر نادرست یا توهین آمیز است، لطفا گزارش دهید: گزارش تخلف

دانشنامه آزاد فارسی

فرمان (Command)
دستوری که یک عملکرد خاص، عملیات یا برنامه را در رایانه به اجرا درمی آورد. فرمان لازم برای انجام کاری ممکن است در رایانه ها و سیستم عامل های مختلف با هم متفاوت باشد. فرمان ها بخشی اساسی از رابط بین کاربر و رایانه هستند. در رایانه ها معمولاً دو نوع رابط کاربر وجود دارد: رابط خط فرمان و رابط گرافیکی کاربر (GUI). رابط های خط فرمان مبتنی بر متن هستند. یعنی در برنامه هایی که از رابط خط فرمان استفاده می کنند، کاربر باید فرمان مربوطه را دقیقاً برای رایانه تایپ کند و به آن بدهد. در رابط های گرافیکی کاربر، کاربر می تواند فرمان ها را از طریق کلیک کردن، یا دوبار کلیک کردن نوشته ها یا علامت های مربوطه به رایانه بدهد. وقتی کاربر یک فرمان را به رایانه می دهد، این فرمان توسط سیستم عامل خوانده می شود. سیستم عامل برنامه بزرگ و مهمی است که کنترل کارهای رایانه به عهده آن است. یکی از وظایف سیستم عامل تفسیر کردن فرمان هاست. این کار توسط برنامه خاصی به اسم مفسر فرمان که در تمام سیستم عامل ها موجود است، انجام می شود. مفسر فرمان، فرمان ها را از کاربر می گیرد، یا آن ها را از یک فایل می خواند و اجرا می کند.

جدول کلمات

رل

مترادف ها

order (اسم)
سامان، ساز، امر، سیاق، دسته، ترتیب، نظم، ارایش، انجمن، حواله، خط، دستور، فرمان، نوع، مقام، صنف، زمره، رسم، ارجاع، فرمایش، ضابطه، ردیف، رتبه، امریه، انتظام، ایین، سفارش، طرز قرار گیری، راسته، نظام، ایین و مراسم، فرقهیاجماعت مذهبی، گروه خاصی، دسته اجتماعی، درمان

bill (اسم)
صورت حساب، سند، نوک، اسکناس، منقار، لایحه، قبض، لایحه قانونی، برات، فرمان، سیاهه، نوعی شمشیر پهن

word (اسم)
خبر، خطابت، عهد، لفظ، حرف، گفتار، قول، فرمان، فرمایش، سخن، پیغام، کلمه، لغت، واژه

edict (اسم)
فرمان قانون، حکم، فرمان، قانون

precept (اسم)
خطابه، پند، امر، حکم، فرمان، نظام نامه، امریه، قاعده اخلاقی

instruction (اسم)
دستورالعمل، راهنمایی، فرمان، اموزش، سفارش

command (اسم)
فرمان، فرماندهی، سرکردگی، فرمایش

decree (اسم)
حکم، فرمان

mandate (اسم)
اختیار، حکم، تعهد، فرمان، قیمومت، وکالتنامه

commission (اسم)
انجام، ماموریت، حکم، هیئت، تصدی، فرمان، حق العمل، کمیسیون، حق کمیسیون

errand (اسم)
ماموریت، فرمان، ارجاع، پیغام

institute (اسم)
انجمن، بنیاد، فرمان، بنگاه، موسسه، بنداد، هیئت شورا، اصل قانونی

sanction (اسم)
تصویب، فرمان، جواز، ضمانت اجرایی قانون، فتوای کلیسایی، تایید رسمی، دارای مجوز قانونی دانستن

ordonnance (اسم)
وضع، حکم، سبک معماری، ترتیب، فرمان

charter (اسم)
خط، مزایا، فرمان، اجازه نامه، منشور، امتیاز

steering wheel (اسم)
فرمان، رل، چرخ فرمان، چرخ سکان، فرمان اتومبیل

commandment (اسم)
حکم، فرمان، دستور خدا

ordinance (اسم)
امر، تقدیر، حکم، فرمان، ایین

handlebar (اسم)
فرمان، دسته دوچرخه

rescript (اسم)
رساله، حکم، فرمان، دست خط، فتوای پاپ

فارسی به عربی

انتداب , ثور , دستور , قیادة , کلمة , مرسوم , معهد , مفوضیة , مقود , مهمة , نظام , وصیة ، إرادة

پیشنهاد کاربران

دووپدد
فقط جمله ی فرمان
واژه فرمان
معادل ابجد 371
تعداد حروف 5
تلفظ farmān
نقش دستوری اسم
ترکیب ( اسم ) [پهلوی: farmān، جمع: فرامین] ‹پرمان›
مختصات ( فَ ) [ په . ] ( اِ. )
آواشناسی farmAn
الگوی تکیه WS
...
[مشاهده متن کامل]

شمارگان هجا 2
منبع لغت نامه دهخدا
فرهنگ فارسی عمید
فرهنگ فارسی معین
فرهنگ فارسی هوشیار

فرمان ماشین:
Steering wheel
فرمان
در فارسی میانه همان فرمان و در فارسی باستان فرمانا framānā در ارمنی قدیم هرمن harman ودر آرامی hrman.
حکم. . . . امر. . . . دستور. . . .
فرمان خالی
فرمان ( Handlebars ) :ب[ قطعات دوچرخه ] رای انتقال نیرو از چرخ جلو به دستها و از دستها به چرخ جلو بکار می رود. که در دو نوع فرمان قوس دار ( Riser Bar ) و فرمان صاف ( Flat Bar ) هستند .
امر، امریه، توقیع، حکم، دستور، رقم، سفارش، طغرا، فرمایش، منشور، رل، سکان، اجازه، پته، پروانه، فته
فرمان :
دکتر کزازی در مورد واژه ی فرمان می نویسد : ( ( فرمان در پهلوی فَرمان framān بوده است ، به همان سان که " فرزند " فرَزند frazand و "فَرْوَهَر" frawahr ) )
پرستنده باشیّ و جوینده راه؛
به ژرفی؛ به فرمانْش کردن نگاه. )
...
[مشاهده متن کامل]

( نامه ی باستان ، جلد اول ، میر جلال الدین کزازی ، 1385، ص 179 )

حکم
ارد
اشارت
دستور دادن امر کردن حکم کردن به کسی

دستور

مشاهده ادامه پیشنهادها (١٠ از ١٥)

بپرس