فرنگی

/farangi/

معنی انگلیسی:
european

لغت نامه دهخدا

فرنگی. [ ف َ رَ ] ( ص نسبی ) منسوب به فرنگ. اروپایی. افرنجی. ( یادداشت بخط مؤلف ). اروپایی. مسیحی. ( حاشیه برهان چ معین ) :
چنانکه تا به قیامت کسی نشان ندهد
بجز دهان فرنگی و مشک تاتاری.
سعدی.
خط ماهرویان چو مشک خطایی
سر زلف خوبان چو درع فرنگی.
سعدی.
چو ترک دلبر من شاهدپشنگی نیست
چوزلف پرشکنش حلقه فرنگی نیست.
سعدی.
ترکیب ها:
- توت فرنگی . فرنگی باف. فرنگی دوز. فرنگی ساز. فرنگی مآب. فلفل فرنگی. کلاه فرنگی. گوجه فرنگی. هویج فرنگی. رجوع به هر یک از این مدخل ها در ردیف خود شود.
|| ( اِ ) یک تن از مردم اروپا. ( یادداشت بخط مؤلف ).

فرهنگ فارسی

( صفت ) منسوب به فرنگ ۱ - فرانسوی ۲ - اروپایی : چون اسکندر اسکندریه بنا فرمود در حد فرنگ کنار دریا برای دفع شر فرنگیان مناره ای بنا کرد .... ۳ - بسبک اروپایی .

فرهنگ معین

( ~ . ) (ص نسب . ) منسوب به فرنگ ، اروپایی .

فرهنگ عمید

۱. از مردم فرنگ، اروپایی.
۲. تهیه شده یا نشئت گرفته از اروپا: نخودفرنگی، گوجه فرنگی.
۳. رایج در اروپا.

دانشنامه عمومی

فرنگی (فیلم). فرنگی ( به هندی: Firangi ) فیلمی محصول سال ۲۰۱۷ و به کارگردانی راجیو دینگرا است. در این فیلم بازیگرانی همچون کاپیل شارما، ایشیتا داتا، مونیکا گیل، آنجان سیرواستاو، جامل خان، مریم زکریا ایفای نقش کرده اند.
عکس فرنگی (فیلم)
این نوشته برگرفته از سایت ویکی پدیا می باشد، اگر نادرست یا توهین آمیز است، لطفا گزارش دهید: گزارش تخلف

مترادف ها

european (اسم)
فرنگی، غربی

european (صفت)
اروپایی، فرنگی

frankish (صفت)
فرنگی

فارسی به عربی

اوروبی

پیشنهاد کاربران

واژه فرنگی
معادل ابجد 360
تعداد حروف 5
تلفظ farangi
نقش دستوری صفت
ترکیب ( صفت نسبی، منسوب به فرنگ ) [مٲخوذ از فرانسوی. فارسی]
مختصات ( ~ . ) ( ص نسب . )
آواشناسی farangi
الگوی تکیه WWS
شمارگان هجا 3
منبع فرهنگ فارسی عمید
Roman style
در ترکی بیماری جنسی که از فرانسه باشد
اروپایی - غربی

بپرس