فرود ارمیدن

لغت نامه دهخدا

( فرودآرمیدن ) فرودآرمیدن. [ ف ُ رو رَ دَ ] ( مص مرکب ) فروآرامیدن. فرودآرامیدن. آرام گرفتن. || ماندن و استراحت کردن :
به یک روز ره بر فرودآرمید
ببد تا جهان پهلوان دررسید.
اسدی.

فرهنگ فارسی

( فرود آرمیدن ) فرو آرمیدن . آرام گرفتن

پیشنهاد کاربران

بپرس