فضو

لغت نامه دهخدا

فضو. [ ف ُ ض ُوو ] ( ع مص ) فراخ شدن جای. ( منتهی الارب ). اتساع. || در کیسه نکردن درمها را. ( از اقرب الموارد ). در کیسه کردن درمها را. ( منتهی الارب ). فضاء. نوشته منتهی الارب غلط است و معنی «در کیسه نکردن » صحیح است. رجوع به فضاء شود.

دانشنامه اسلامی

[ویکی الکتاب] تکرار در قرآن: ۱(بار)
اتساع. «فَضَا الْمَکانُ: اِتَّسَعَ». . طبرسی فرموده: افضاء به شی‏ء رسیدن به آنست باملامست اصل آن از فضاء به معنی وسعت است اقرب الموارد «اَفْضی فُلانٌ اِلی فُلانٍ» را رسیدن شخصی به شخصی معنی کرده و گوید حقیقتش آن است که یکی به فضاء دیگری رسید. در نهج البلاغه خطبه 173 فرموده: «وَ ما اَبْقی شَیْئاً مِمَّا یَمُرُّ عَلی رَأْسی اِلَّا...اَفْضی بِهِ اِلَّیَ» رسول خدا «صلی اللَّه علیه و آله» از آنچه به سر من خواهد آمد چیزی نگذاشت مگر آنکه به من رسانید. (و اطلاع داد). آیه درباره آن است که مهریه زنان را از روی ظلم از دستشان نگیرید یعنی: چطور آن را از دست زن می‏گیرید حال آنکه بعضی از شما به بعض دیگر رسیده است(و با رسیدن به یکدیگر و ایجاد علقه زوجیت مثل یک وجود شده‏اید) و زنان از شما پیمانی محکم گرفته‏اند. ظاهراً مراد، پیمان عقد است که مرد مهریه را به واسطه عقد ازدواج به عهده می‏گیرد. در مجمع از ابن عباس نقل شده «اَفْضی» در آیه کنایه از جماع است و به قولی مراد خلوت صحیح با زن است مقاربت باشد یا نه. این کلمه بیشتر از یکبار در کلام اللَّه یافته نیست.

پیشنهاد کاربران

بپرس