فقه الحدیث در من لایحضره الفقیه

دانشنامه اسلامی

[ویکی فقه] فقه الحدیث به معنای درک و فهم روایات و پی بردن به رموز نهفته و نیز رفع تعارضات موجود می باشد. روایات بر اثر جعل یا سهل انگاری و یا نقل شفاهی و مفقود شدن قراین حالی و عواملی دیگر به اختلافات و تعارضاتی گرفتار شده اند. این امر علمای اسلامی را بر آن داشته است که به شیوه های گوناگون به حل آن ها اهتمام ورزند. شیخ صدوق از آن جمله است و او در کتاب من لایحضره الفقیه خود از شیوه های مختلف برای رفع تعارضات بهره گرفته است.
محمد بن علی بن حسین بن بابویه قمی (م ۳۸۱ق) معروف به شیخ صدوق از عالمان، فقیهان و محدثان بزرگ و برجسته جهان تشیع است. این عالم بزرگ در ابعاد وسیعی از فرهنگ اسلامی از جمله عقاید، تفسیر، اخلاق، حدیث و... قلم زده است.با تتبع در آثار شیخ و با توجه به ارجاعاتی که در آثارش داشته است، به نظر می رسد، مجموع آثار شیخ بالغ بر دویست اثر باشد؛ اما با کمال تاسف آن چه هم اکنون در اختیار ماست، بخش بسیار اندکی از آنهاست و عمده آثار شیخ در گذر زمان از بین رفته است.یکی از معروف ترین و مهم ترین کتب به جای مانده از شیخ، کتاب من لایحضره الفقیه است که به نظر برخی از عالمان در زمره اهم کتب اربعه به شمار می رود. شیخ این کتاب را در یکی از سفرهایش، بنا به درخواست یکی از عالمان رقم می زند و خود شرح واقعه را این گونه گزارش می کند:زمانی که دست قضا مرا به بلاد غربت سوق داد و سرنوشت چنین بود که به سرزمین بلخ از بخش ایلاق برسم، شریف الدین ابوعبدالله معروف به «نعمت» نیز به آن جا وارد شد و من از مجالست با وی شادمان گشتم و از دوستی و هم صحبتی با او سینه ام گشوده شد و به دوستی و محبتش سرافراز گشتم؛ به جهت ویژگی های اخلاقی او از حیا، شایستگی، وقار و متانت، دیانت و تعهد، خویشتن داری و فروتنی که بر شرافت خود افزوده بود.وی از کتاب محمد بن زکریای رازی که نامش را من لایحضره الطبیب گذارده، یاد کرد و گفت: آن کتاب در موضوع خود جامع و کامل است و از من خواست که کتابی در فقه، حلال و حرام، شرایع و احکام بنویسم؛ به طوری که همه آنچه را که تاکنون در این باره نوشته ام، در بر داشته باشد و آن را من لایحضره الفقیه بنامم تا به وقت نیاز به آن مراجعه کرده و مورد اطمینان و اعتمادش باشد و به آن عمل کند، و با کسانی که آن را مطالعه کرده و از آن نسخه برداشته و به آن عمل نمایند در اجر شریک باشد، در صورتی که وی از بیش تر کتاب هایم که همراه خود داشتم، نسخه برداشته و از من احادیثش را سماع کرده و اجازه نقلش را نیز گرفته بود و بر تمامی آن ها که حدود ۲۴۵ کتاب می شد، اطلاع و آگاهی داشت. اینجانب چون او را شایسته یافتم، پیشنهادش را به این کار پذیرفتم و این کتاب را تالیف نمودم.
صدوق، محمد بن علی بن بابویه، من لایحضره الفقیه، ج۱، ص۲ - ۳، تحقیق در تعلیق سیدحسن موسوی خراسانی، تهران، دارالکتب الاسلامیه، ط ۱۳۹۰ق.
این اثر فخیم و گران سنگ همواره مورد توجه عالمان و محدثان بوده است و برخی حتی آن را برتر از کتاب کافی دانسته اند. فقیه جلیل القدر سید بحرالعلوم معتقداست: «کتاب من لایحضره الفقیه یکی از کتب اربعه است که به لحاظ اعتبار ارزش و همچنین معروفیت بسیار شاخص و ممتاز است.»وی در ادامه می افزاید:برخی از بزرگان، احادیث «الفقیه» را بر سایر کتب اربعه ترجیح می دهند، حافظ و ضابط بودن شیخ صدوق و این که اثرش را بعد از کتاب شیخ کلینی رقم زده است، از جمله دلایل ترجیح این اثر به شمار می آید.
بحر العلوم، سیدمحمدمهدی، الفوائد الرجالیه، ج۳، ص۲۹۹ - ۳۰۰، ط ۱، تهران، مکتبة الصادق، ۱۳۶۳ش.
شیخ صدوق در زمینه جمع و تاویل احادیث متعارض دو دسته از شیوه های سندی و متنی را در کتاب من لایحضره الفقیه به کار گرفته است که اینک به گزارش آن ها پرداخته می شود:
← شیوه های سندی
...

پیشنهاد کاربران

بپرس