فلسفه ابوریحان بیرونی

دانشنامه اسلامی

[ویکی فقه] نام آوری بیرونی در شاخه های مختلف علم از قبیل ریاضیات ، نجوم ، جغرافیا ، و هم چنین غلبه فلسفه مشائی کندی ، فارابی و ابن سینا از یک سو و سنت فلسفی سهروردی و عرفان از دیگر سو، موجب غفلت از مقام وی در فلسفه شده است،
از میان آثار برجا مانده ابوریحان بیرونی می توان دریافت که مانند ابن سینا دارای نظام فکری و فلسفی نبوده، اما صاحب اندیشه مستقلی بوده و از مکتب فلسفی خاصیّ پیروی نکرده است.
توجه بیرونی به نحله های فکری
او به نحله های مختلف فکری از یونان تا هند توجه و در آرای آنان تأمّل کرده است و حتی گاهی به مقایسه آن ها با یکدیگر پرداخته است، بی آن که مدافع جانب خاصی باشد.از این جهت او را در زمینه تاریخ فلسفه و فلسفه تطبیقی ، استادی ماهر دانسته اند.
ذبیح الله صفا، احوال و آثار ابوریحان بیرونی، ج۱، ص۱۶۳ـ۱۶۴، تهران ۱۳۵۲ ش.
در تحقیق ما للهند
ابوریحان بیرونی، کتاب البیرونی فی تحقیق ماللهند، ج۱، ص۲۴، حیدرآباد دکن ۱۳۷۷/۱۹۵۸.
...

پیشنهاد کاربران

بپرس