فلسفه دین

دانشنامه اسلامی

[ویکی فقه] بررسی عقلانی مسائل دینی‏ را فلسفه دین می گویند.
میل به دین در سرشت انسان نهفته است. تنها از گذر دین است که پرسش‏های بنیادی انسان درباره هستی پاسخ می‏گیرند. بسیاری از دانشمندان بر این باورند که انسان از آغاز پیدایی‏اش، همواره دیندار بوده است. احساس نیاز انسان به دین، هیچ‏گاه با تحوّل زندگی او از میان نرفته است. از این رو، بسیاری از جوامع انسانی به دلیل راه نیافتن به دین الهی، به خطا رفته‏اند و به دین سازی دست زده‏اند.

دین پژوهی
دین پژوهی راهی است برای بازشناختن دین راستین الهی؛ دینی که ریشه در غیب دارد و بر آموزه‏های آسمانی بنا شده است.

فلسفه دین
دین پژوهی شاخه‏های متعددی دارد که یکی از آنها «فلسفه دین» است. فلسفه دین برآیند میل فطری انسان به تفکر جدّی درباره موضوعات مهمّ دینی است و خداباوری و مسائل گوناگون درباره خدا را طرح و بررسی می‏کند.

قلمرو فلسفه دین
...

[ویکی فقه] فلسفه دین (چیستی). این مقاله بر آن است تا مسأله «چیستی فلسفه دین و مسائل آن» را بررسی کند. در ابتدا شاید این مسأله واضح به نظر برسد؛ امّا با تأمل بیش تر مشخص می شود که تعریف فلسفه دین، بسیار مشکل و مناقشه آمیز است؛ در نتیجه، مسائل آن نیز به تبع تعریف معیّن نیست. تعریف فلسفه دین تابعی از تعریف فلسفه و دین است و تعریف آن ها آن چنان متنوع و گسترده است که تعریف دقیقی از آن ها نیز با مشکل مواجه می شود. تعریف فلسفه مورد ارزیابی قرار گرفته و مشخص گردید که فلسفه روش واحدی برای فلسفه پردازی ندارد و حتی به تعبیری می توان دین را نیز مکتب فلسفی نام نهاد. در مورد دین نیز تعریف های گوناگونی ارائه شده است؛ به طوری که نمی توان تعریف واحدی از آن ارائه داد؛ از این رو برخی دین پژوهان کوشیده اند ابعاد گوناگون دین یا مشخصه های دین ساز را مطرح کنند؛ بنابراین، ما باید در فلسفه دین تعریف خاص خود را از دین ارائه دهیم. سرانجام بر اساس تعریف های گوناگون از فلسفه و دین، سعی شده است تعریفی از فلسفه دین ارائه شود که اشکالات کمتری داشته باشد:فلسفه دین، فعالیتی عقلانی در جهت معقولیت و توجیه مولفه ها یا آموزه های اصلی دین و سازو اری آن ها با یک دیگر یا در جهت نفی آن ها و نیز ارزیابی نقادانه از آن ها است.
در ابتدا ممکن است به نظر برسد که فلسفه دین تعریف روشنی دارد و مسائل آن نیز مشخص است، و به تعبیری فلسفه دین، علم مستقل و متمایز از علوم دیگر است؛ اما با تأمل بیش تر در معنای فلسفه دین، روشن می شود که تعریف آن، بسیار مشکل و مناقشه آمیز است؛ در نتیجه تشخیص مسائل آن نیز به تبع تعریف، معیّن نیست. کتاب هایی که به نام فلسفه دین یا درآمدی به فلسفه دین در مغرب زمین منتشر می شود، هر کدام می کوشند تعریفی از فلسفه دین ارائه دهند؛ برای مثال، برخی فلسفه دین را تفکر فلسفی و یا ژرف اندیشی در باب دین دانسته اند. برخی از آن ها به صعوبت تعریف فلسفه دین اذعان می کنند و برخی نیز بدون تعریف فلسفه دین، وارد بحث از مسائل آن می شوند و برخی دیگر می گویند که فلسفه دین رایج، در واقع فلسفه دین مسیحی و تا اندازه ا ی یهودی است. اگر کسی خواهان فلسفه دین در باب ادیان دیگر باشد، باید به کتاب های دیگر مراجعه کند.
مشکل بودن تعریف فلسفه دین
اما چرا تعریف فلسفه دین و به تبع آن تعیین مسائل آن مشکل و مناقشه آمیز است؟تعریف فلسفه دین، تابعی از تعریف فلسفه و دین است. معنا و تعریف فلسفه و دین، چنان متنوع و متفاوت و به تعبیری عرض عریضی است که تعریف دقیقی از آن ها نیز با مشکل مواجه می شود. همچنین در باب رابطه فلسفه با دین چنان آرا و دیدگاه های متعارضی ارائه شده است که برخی مانند کیرکه گارد، فیلسوف دانمارکی و پدر اگزیستانسیالیسم برآنند که دین برای توجیه خود به عقل نیازی ندارد و کوشش برای اعمال و کاربرد مقولات عقلی و فلسفی برای دین به طور کامل بیهوده است. به نظر او، مضحک به نظر می رسد که دین با معیار های عقل داوری شود؛ یعنی دین و عقل ضد همند و نیز ایمان دینی اصیل هنگامی ظاهر می شود که عقل به پایان خود برسد.
Pojman, Louise, Philosophy of Religion, America, Waedsworth Publising, ComPany, ۱۹۸۷.
تعریف فلسفه بسیار مشکل و مناقشه آمیز است و برای اثبات این امر، ابتدا به تعریف لفظی وسپس به تعریف اصطلاحی آن خواهیم پرداخت:
← معنای لفظی
...

دانشنامه آزاد فارسی

فلسفۀ دین (philosophy of religion)
شاخه ای از فلسفه که به مطالعۀ بُعد عقلی پدیدار دینی می پردازد و هدف آن تحلیل، بررسی انتقادی و ارزشیابی صدق باورهای دینی به طور کلی است. این رویکرد به دین کاملاً متفاوت از علم کلام است که درپی اثبات یک دین خاص و دفاع از آموزه های آن با دلیل عقلی است. گام نخست در فلسفۀ دین پاسخ به پرسش دربارۀ نسبت ایمان و عقل است، یعنی این که آیا اصولاً عقل اجازه دارد تا باورهای دینی را مورد ارزشیابی قرار دهد یا این که همۀ باورهایی که در ادیان مطرح می شوند یا دست کم برخی از آن ها، تنها باید با ایمان پذیرفته شوند. در واقع پرسش این است که آیا عقل می تواند به عنوان ملاکی برای تعیین اعتبار باورهای دینی به کار رود یا خیر، یا این که تنها می تواند آن ها را بررسی کند ولی قادر به اثبات و نفی آن ها نیست. مهم ترین مسئله ای که در فلسفۀ دین مطرح می شود مفهوم، وجود، صفات و افعال خداوند است. در ادیان بزرگ هنگامی که از خدا سخن گفته می شود معمول است که او را غیر متجسّد، مختار، سرمدی، دانا و توانای مطلق، خیر محض، نیز آفریننده و نگهدارندۀ جهان بدانند. اما در تصور این مفاهیم به نحو مستقل یا در کنار هم، گاه ناسازگاری های عقلانی ای به نظر می رسد که فیلسوفان دین سعی در روشن کردن آن ها دارند، مانند این پرسش که آیا خداوندِ قادرِ مطلق می تواند سنگی بیافریند که قادر به بلندکردن آن نباشد؟ یکی از کارهای فیلسوفان دین بررسی میزان اعتبار و سازگاری براهین مختلف مربوط به اثبات وجود خداست و این که آیا اصولاً اعتقاد به خداوند نیازی به دلیل عقلی دارد یا خیر؟ یکی دیگر از مسائلی که در فلسفۀ دین مطرح می شود، ماهیت تجربۀ دینی است. تجربۀ دینی در نظر برخی متألهین زمانی رخ می دهد که هر انسانی ممکن است با امر قدسی مصادف شود. پیداست که بحث از وحی و بررسی امکان و چگونگی آن نیز در این بخش مطرح می شود. از دیگر مسائل، مسئلۀ شر است که در بسیاری موارد به عنوان مهم ترین مناقشه علیه وجود خداوند از آن استفاده می شود. شرّ می تواند اخلاقی یا طبیعی باشد که منظور از شرّ اخلاقی کاری از قبیل دزدی یا آدم کشی است در حالی که شرّ طبیعی، امری مانند وقوع زلزله است. بنیان این استدلال بر این اساس است که اگر خدا خیر محض است و توانای مطلق است چرا شر را آفرید و چرا عالم را به گونه ای نیافرید که شر در آن رخ ندهد. یکی از نظرات مهمی که در برابر وجود شر ارائه شده است نظریۀ عدل الهی است که البته امروزه در بین متکلّمین طرفدار زیادی ندارد و آن ها بیشتر سعی می کنند به جای نظریه پردازی کلی دربارۀ مسئلۀ شرّ، تنها دفاعیه هایی در برابر انتقادات مشخص در این زمینه فراهم کنند. مسئلۀ دیگر بررسی مفهوم زندگانی پس از مرگ و دلایل اثبات آن و نیز برداشت های گوناگونی است که از آن ارائه می شود. بررسی مفهوم معجزه و امکان آن از دیگر مسائل است. در واقع پرسش این است که خداوند چگونه در امور طبیعی دخالت می کند، آیا این دخالت خارج از نظم علّی طبیعت است یا با آن هماهنگ است و چگونه. نسبت علم و دین هم از دیگر مسائل است. در واقع بررسی این پرسش که آیا دین و علم متعارضند، هماهنگ اند یا مکمل اند. انحصارگرایی یا کثرت گرایی دینی از دیگر مسائل این حوزه است. این که آیا رستگاری و حقیقت منحصر در یک دین خاصّ است یا هر دینی بهره ای از حقیقت دارد. بررسی منطقی زبان دینی از آن جا که اعتقادات دینی همواره باید از راه زبان بیان شوند یکی از بحث های مهم فلسفۀ دین است. ازجمله این که ملاک صدق و اعتبار زبان دینی چیست و بررسی این امر که چگونه می توان به نحوی معنادار از خداوند سخن گفت.

پیشنهاد کاربران

بپرس