فنی

/fanni/

برابر پارسی: ویژه کار

معنی انگلیسی:
scientific, technical, technological

لغت نامه دهخدا

فنی. [ ف َ] ( ع اِمص ) ممال فنا. ( یادداشت مؤلف ) :
ز بیم باد سموم و بلای ریگ روان
روان شخص همی کرد آرزوی فنی.
ادیب صابر.

فنی. [ ف َن ْ نی ] ( ص نسبی ) منسوب به فن. آنچه مربوط به فن و صنعت و هنرباشد: کارگاه فنی. دانشکده فنی. || کسی که کارهای هنری و صنعتی کند: کارگر فنی. مدیر فنی.

فنی. [ ف ُ نی ی ] ( ع اِ ) ج ِ فناء.( منتهی الارب ) ( اقرب الموارد ). رجوع به فِناء شود.

فرهنگ فارسی

( صفت ) ۱ - منسوب و مربوط به فن : اداره آموزش و فنی و روستایی ۲ - کسی که بامور فنی مشغول است .
ممال فنا

فرهنگ معین

(فَ نّ ) [ ع . ] (ص نسب . ) ۱ - منسوب و مربوط به فن . ۲ - در فارسی کسی که در امور صنعتی مشغول به کار است .

فرهنگ عمید

۱. مربوط به فن.
۲. دارای تخصص دربارۀ فن خاصی.
۳. براساس فن و تخصص خاص.
۴. متخصص در تکنیک و صنعت.

فرهنگستان زبان و ادب

{technical} [عمومی] مربوط به فن؛ ویژگی شخص ماهر در یک فن * واژۀ "تکنیکی" نیز در زبان فارسی به همین معنی به کار رفته است.

گویش مازنی

/feni/ بینی دماغ

دانشنامه عمومی

فنی (فیلم ۱۹۶۱). فنی ( انگلیسی: Fanny ) فیلمی به کارگردانی جاشوا لوگن محصول سال ۱۹۶۱ است.
لزلی کارون
هورست بوخهولتس
موریس شوالیه
شارل بوآیه
لایونل جفریس
پل بونیفاس
• کلمان هراری
عکس فنی (فیلم ۱۹۶۱)
این نوشته برگرفته از سایت ویکی پدیا می باشد، اگر نادرست یا توهین آمیز است، لطفا گزارش دهید: گزارش تخلف

مترادف ها

technical (صفت)
فنی

technological (صفت)
فنی، تکنولوژیکی، اصول فنی، مربوط به فن شناسی، شگردی

فارسی به عربی

تقنی

پیشنهاد کاربران

این واژه پارسی است، برابر نیاز ندارد!
فنی که از فن می آید، گرفته شده از فند و ترفند پارسی است. خود فند هم از پند می آید!
عرب ها هم که فن را بکار می برند، هنوز با چم کهن ایرانی آن کار می کنند.
در زبان مازندرانی فِنی یعنی همون بینی.
تکنیکی
ویژه کار، ویژه گرا، کارویژه، هنرمندانه
بادرود
تخصصی

بپرس