فوشنج

لغت نامه دهخدا

فوشنج.[ ش َ ] ( اِخ ) فوشنگ. ( انجمن آرا ) ( آنندراج ). قریه ای است نزدیک هرات و معرب پوشنگ است. ( از برهان ). شهرکی است در ده فرسخی هرات ، باصفا و پردرخت و دارای انواع میوه است. ( از معجم البلدان ). رجوع به پوشنگ شود.

فرهنگ فارسی

فوشنگ . و آن قریه ایست نزدیک هرات و معرب پوشنگ است .

پیشنهاد کاربران

بپرس