فیک

لغت نامه دهخدا

فیک. [ ف َ ] ( معرب ، اِ ) پیک. ( آنندراج ). فَیْج.

فیک. ( اِ ) به لهجه طبری درخت بید است. ( یادداشت مؤلف ). در تداول اهالی شهسوار به درخت فک گفته میشود که یکی از گونه های بید است. ( فرهنگ فارسی معین ). رجوع به فک شود.

فرهنگ فارسی

(اسم ) در تداول اهالی شهسوار به درخت فک گفته می شود که یکی از گونه های بید است .
پیک

گویش مازنی

/feyk/ از توابع بندپی بابل & درخت بید

پیشنهاد کاربران

پس پیک همان پوک محاوره پارسی است و لاتین نیست
پوچ و پوک این واژه همان پوک پارسی است که امروزه از اصطلاحات خبر رسانی و رسانه های خبری شده و بعنوانواژه لاتین برای اخبارات شایعاتی بکار میرود و استدعا دارم از رسانه ها و خبرنگارانشان بجای فیک پیک بنویسند چون درست پوک پیک است و هنوز در خراسان پیک میگویند
...
[مشاهده متن کامل]

هرچه پندت نویسم و مشقت
در سر پیک تو فرو نرود
و پیکه فشنگ پیکه نیرو در حال استراحت یعنی خالی از مشاغل دیگر فقد آماده مسلح شدن و پر شدن از ابزار و یا انرژی است چون چگد ساعت استراحت از خدمت دو بخش است نیمی استراحت مطلق ونیم دیگر پیکه است که هنگام ضرورت باید از او استفاده شود و اوج مصرف برق را به آن خاطر پیک میگویند که از نیروی پیک استفاده میکنند چون ضروری است

سلام علیکم
واژه: "فَیک" بر وزن: "کَیک" برگرفته از کلمه انگلیسی: "Fake" بمعنای: جعلی، تقلبی و ساختگی است.
برخی اوقات تعبیر: "فَیک" در مفهوم: "کلاه و کلک" نیز بکار می رود.
یعنی الکی ک نباید ادما فیک شن
یعنی ریسی و دختر
یعنی الکی و چین و دولت قلابیمون خخ. عشق را فیک نکن دخ
ریشه ی این واژ ه ( fake ) انگلیسی است که برابر و هم سنگ پارسی آن میشود :ناراست، نادرست، ساختگی، گول زننده، بیهوده، دروغکی، بی خود.
در گویش خراسانی نیز به شکل ( fik ) برابر ( سوت ) را نیز میدهد.
معنی فیک یعنی کپی برند اصلی اما تقلب
ته ته معنی فیک در هر زمینه ای همان تقلبی . الکی و غیر اصل بودن میشه. مثال ۵۰عدد تلویزیون طرف ب من میده میگه قیمت اصل هر کدام مثال ۱۰هزارتومان من این ۵۰ عددتلویزیون فیک ب شما میدم قیمت هر کدام ۴هزار تومان ب شانس خریدار ی وقت هر ۵۰عدد سالم بودی وقت از بد شانسی ۳۵عدد خراب در میاد و خریدار دیگه نمیتونه برگشت بزنه چون خریدش خرید فیک بوده
...
[مشاهده متن کامل]

غیر واقعی
الکی/تقلبی/ساختگی
الکی/جعلی/ تقلب
یعنی خز ، از چشم افتاده ، کسی ک کلاس میزاره و. . .

جعلی - غیر واقعی - تقلب - الکی - فریب دهنده
گول زننده، فریب دهنده، الکی، قلابی🙂
فیک به معنای کپی برداری از کالای اصلی ولی باکارایی کمتر وارزان تر. ساختن چیزی مشابه انچه که موردنظرخریدارباشه اما دروغین وغیرواقعی.
fake واژۀ انگلیسی فِیک؛ ساختگی، جعلی، تقلیدی، فریب دهنده.
چیزی یا کسی را ( جور دیگری، غیر از آنچه واقعاً هست.
ناراست، نادرست
الکی. جعلی. تقلبی. مصنوعی. قلابی. ساختگی. فریب دهنده😜
تقلبی، غیر واقعی ، غیر اصل
قلابی . الکی. غیر اصلی
( fake؛ واژۀ انگلیسی ) فِیک؛ ساختگی، جعلی، دروغین، مصنوعی، گول زننده
fake؛ واژۀ انگلیسی ) فِیک؛ ساختگی، جعلی، تقلیدی، فریب دهنده. || وانمود کردن، قلب کردن، جعل کردن، چیزی یا کسی را ( جور دیگری، غیر از آنچه واقعاً هست ) جا زدن.
واژه فیک به معنای تقلبی الکی ولی ساعت فیک معنیش این نیست که قبلا درست بوده حالا خراب شده ساعت فیک گوشی فیک یعنی از همون اول خراب بوده و هست عکس فیکم شاید عکس الکی که ادیت داشته باشه
دروغین
ناراست ، غیرواقعی ، ساختگی تقلبی
تقلبی ،
تقلبی
الکی ، مسخره، فریب دهنده ، واقعی نبودن ، چرت وپرت
غیر واقعی. خیالی
فریب دهنده/ریاکار/ دورو/شخصیتی ک وجودخارجی ندارد/تقلید کننده
جعلی/فریبنده

ساختگی، تقلبی
دروغین الکی ساختگی فریب دهنده
دروغی
ساختگی
غیرواقعی. جعلی. مصنوعی
یعنی. الکی. غیر واقعی جعلی. نبود اون چیزی که وانمود میشه. تقلیدی
( fake؛ واژۀ انگلیسی ) فِیک؛ ساختگی، جعلی، تقلیدی، فریب دهنده. || وانمود کردن، قلب کردن، جعل کردن، چیزی یا کسی را ( جور دیگری، غیر از آنچه واقعاً هست ) جا زدن.

دروغ/الکی/فریب دهنده/بدون وجود خارجی
فریب دهنده ، جعلی ، غیر واقعی
الکی
تقلب
مشاهده ادامه پیشنهادها (١٠ از ٤٢)

بپرس