قارالذات

لغت نامه دهخدا

قارالذات. [ قارْ رُذْ ذا ] ( ع ص مرکب ) ( اصطلاح فلسفه ). یکی از دو قسم کم متصل. کم متصل دو قسم بود: یا قارالذات بود یا غیر قارالذات. قارالذات آن بود که اجزائی که او را فرض کنند با هم موجود توان یافت و غیرقارالذات آن بود که هرگاه او را اجزاء فرض کنند در حال وجود یک جزء دیگر اجزاء موجود نبود. کم متصل. قارالذات سه نوع بود: خط و او طول تنها بود و عرض و عمقش نبود، و سطح و او را طول و عرض بود و عمق نبود، وجسم و او را طول و عرض و عمق بود. و این جسم را جسم تعلیمی گویند و کم متصل غیر قارالذات یک نوع بود و آن زمان است. ( اساس الاقتباس چ دانشگاه ص 40 و 41 ).

فرهنگ فارسی

یکی از دو قسم کم متصل
کم متصل بر دو قسم است : قار الذات غیرقارالذات . قارالذات آن است که اجزایی مه برای آن فرض کنند با هم موجود توان یافت . غیر الذات آنست که هر گاه برای آن اجزایی دیگر موجود نبود . کم متصل قار الذات برسه نوع است : الف - خط و آن طول فقطاست و عرض و عمق ندارد . ب - سطح و آن دارای طول و عرض است و عمق ندارد. ج - جسم و آن دارای طول و عرض و عمق است و آن را جسم تعلیمی گویند . - کم متصل غیر قار الذات فقط شامل یک نوع است و آن زمانست .

پیشنهاد کاربران

بپرس