قاضی بیضاوی

لغت نامه دهخدا

قاضی بیضاوی. [ ی ِ ب َ ] ( اِخ ) عبداﷲبن عمربن احمد یا محمدبن علی فارسی شیرازی بیضاوی اشعری شافعی ، ملقب به ناصرالدین و مکنی به ابوالخیر یا ابوسعید. ادیب منطقی مفسر اصولی محدث مورخ متکلم ، از اکابر علمای عهد مغول است. وی با علاّمه و محقق و خواجه نصیر طوسی و نظائر ایشان معاصر بوده و در شهر بیضاء متولد شده و تألیفاتی دارد. اوراست : 1- انوار التنزیل و اسرار التأویل که به تفسیر بیضاوی مشهور است و در میان علماء و ارباب فضل و هنر بسیار مطلوب و معتبر و عهده دار تطبیق آیات قرآنی با قواعد نحوی و در حقیقت تهذیب کشاف است. همین تفسیر منشاء ترقیات علمی و تقرب بیضاوی در نزد سلطان وقت و ارتقای او به مقام قضاء شده بلکه مقام قاضی القضاتی را حیازت نموده است. شیخ بهائی بر این تفسیر حواشی و تعلیقات بسیاری نوشته است. 2- الایضاح در اصول دین. 3- تهذیب الاخلاق در تصوف. 4- شرح التنبیه در فقه. 5- شرح الکافیه در نحو. 6- شرح المصابیح در فقه. 7- شرح مطالع در منطق. 8- شرح المنتخب در لغت. 9- طوالعالانوار در توحید و کلام. 10- الغاید القصوی در فقه. 11- لب الالباب فی علم الاعراب ، و این مختصر کافیه است. 12- مطالع الانظار در توحید و کلام. 13- منهاج الوصول الی علم الاصول در اصول فقه. 14- نظام التواریخ که به گمان بعضی از همین بیضاوی است ولی به نوشته قاموس الاعلام نگارش ابوسعید بیضاوی است. وی به سال 683 یا 685 یا 691 یا 692 یا 696 هَ. ق. در تبریز وفات یافت و در گورستان چرنداب مدفون گردید. ( روضات الجنات ص 454 ) ( نامه دانشوران ج 4 ص 125 ) ( قاموس الاعلام ج 2 ص 1440 ) ( طبقات الشافعیه ج 5 ص 59 ) ( هدیة الاحباب ص 110 ).

قاضی بیضاوی. [ ی ِ ب َ ] ( اِخ ) عمربن فخرالدین محمد، مکنی به ابوالقاسم. از افاضل روزگار و مشاهیر دیار بوده و در فارس قضاوت داشته است. وی به سال 672 هَ. ق. وفات یافت.او غیر از قاضی بیضاوی مشهور است. ( آثار عجم ص 238 ) ( ریحانة الادب ج 3 ص 244 ).

فرهنگ فارسی

عمر بن فخرالدین محمد مکنی به ابوالقاسم از افاضل روزگار و مشاهیر دیار بوده و در فارس قضاوت داشته است .

پیشنهاد کاربران

بپرس