قبور

/qobur/

برابر پارسی: مزارها، گورها، آرامگاه

لغت نامه دهخدا

قبور.[ ق َ ] ( ع ص ) زمین پست و نرم. || خرمابن زود بارآور. || خرمابن که بارش در شاخ او بوده باشد. ( منتهی الارب ) ( آنندراج ) ( ناظم الاطباء ).

قبور. [ ق ُ ] ( ع اِ ) ج ِ قبر. ( منتهی الارب ). گورها. ( ناظم الاطباء ).

فرهنگ فارسی

جمع قبر
( اسم ) جمع قبر گورها .
زمین پست و نرم یا خرمابن زود بار آور .

فرهنگ معین

(قُ ) [ ع . ] (اِ. ) جِ قبر.

فرهنگ عمید

= قبر

پیشنهاد کاربران

نمونه
قبور :سرحال
جمع قبر، قبر ها، گور ها و. . .
قبرها
گورها

بپرس