قدر ناشناس

فرهنگ فارسی

( صفت ) آنکه کار و فداکاری مردم را قدر نداند : تف باین خاک خسرو و روزگار قدر نشناس که تخم وفایش سر به ته حاصل می دهد .

فرهنگ عمید

آن که قدر نیکویی و خدمت دیگران را نداند.

مترادف ها

inappreciative (صفت)
جزئی، غیر محسوس، قدر ناشناس

پیشنهاد کاربران

بپرس