قرء

لغت نامه دهخدا

قرء. [ ق َرْءْ ]( ع مص ) خواندن. قِرائت : قرء القرآن و به قرءً و قِرائةً و قرآناً؛ خواند آن را. || رسانیدن : قرء علیه السلام ؛ رسانید بر وی سلام را. || آبستن شدن : قرأت الناقة؛ آبستن شد. ( منتهی الارب ).

قرء. [ ق َرْءْ / ق ُرْءْ ] ( ع اِ ) حیض. ( منتهی الارب ). || پاکی از حیض. ( منتهی الارب ) ( اقرب الموارد ). || میان دو حیض. || ( مص ) سپری شدن حیض. || ( اِ ) وقت حیض. || وقت پاکی زن. || وقت. || قافیه. ج ، اقراء، قروء، اَقْرُء ، یا جمعطهر قروء است و جمع قرء بمعنی حیض ، اقراء ، و از این باب است : دعی الصلوة ایام اقرائک. ( منتهی الارب ).

دانشنامه اسلامی

[ویکی الکتاب] معنی قُرِئَ: خوانده شد
معنی قُرُوَءٍ: پاک شدنها از حیض - حیضها(قروء جمع قرء است ، و قرء لفظی است که هم معنای حیض را میدهد ، و هم معنای پاکی از آنرا ، بطوری که گفتهاند ، از واژههائی است که دو معنای ضد هم دارد ، چیزی که هست معنای اصلی آن جمع است ، اما نه هر جمعی ، بلکه جمعی که دگرگونگی و ت...
تکرار در قرآن: ۸۸(بار)
جمع کردن. «قَرَءَ الشَّیْ‏ءَ قَرْءاً وَ قُرْآناً: جَمَعَهُ وَ ضَمَّ بَعْضَهُ اِلی بَعْضٍ» خواندن را از آن قرائت می‏گویند که در خواندن حروف و کلمات کنار هم جمع می‏شوند راغب گوید:«اَلْقِرائَةُ ضَمُّ الْحُرُوفِ وَ الْکَلِماتِ بَعْضِها اِلی بَعْضٍ فِی التَّرْتیلِ» ولی به هر جمع قرائت نگویند مثلا وقتیکه گروهی را جمع کردی نمی‏گویی «قَرَئْتُ الْقَوْمَ»... . چون قرآن خواندی به خدا پناه بر . چون قرآن خوانده شود گوش کنید و ساکت باشید تا مورد رحمت قرار گیرید. هر دو امر راحمل بر استحباب کرده‏اند و چه بهتر است که موقع تلاوت قرآن همه ساکت شده و گوش بدهند رجوع شود به«نصت». * . قروء جمع قرء است. و آن بر طهر و حیض هر دو اطلاق می‏شود. گفته‏اند آن از اضداد است ابن اثیر در نهایه می‏گوید: قرء از اضداد است بر طهر اطلاق می‏شود و آن قول شافعی و اهل حجاز است و بر حیض اطلاق می‏شود و آن مذهب ابوحنیفه و اهل عراق می‏باشد، اصل قرء به معنی وقت معلوم است لذا به طهر وحیض اطلاق شده زیرا هر یکی را وقتی هست. ایضاً در نهایه نقل شده که رسول خدا«صلی الله علیه واله»به زنی فرمود:«دَعِی الصَّلوةَ اَیَّامَ أقْرائِکِ» در این حدیث مراد از قرء حیض است این حدیث در مجمع نیز آمده است. مراد از قروء در آیه شریفه نزد ما امامیه طهرها است چنانکه طبرسی رحمه الله درمجمع وجوامع الجامع تصریح کرده است قول زیدبن ثابت، ابن عمر، مالک،شافعی و اهل مدینه نیز چنین است ولی دیگران آن را حیض گفته‏اند و دلیلشان حدیث فوق است. و نیز اهل سنت از علی «علیه السلام» نقل کرده‏اند که فرمود: «اِنَّ الْقُرْءَ الْحَیْضُ». در المیزان فرموده: علی هذا اظهر آن است که به معنی طهر باشد زیرا آن حالت جمع شدن خون (درشکم زن) است و بعد در حیض استعمال شده زیرا آن حالت بیرون ریختن بعد از جمع است(انتهی). در تفسیر عیاشی از زراره از امام‏باقر «علیه السلام» نقل شده: اقراء طهرهاست و فرمود: قرء مابین دو حیض است «اَلْاَقْراءُ هِیَ الْاَطْهارُ وَ قالَ: اَلْقُرْءُ ما بَیْنَ الْحَیْضَتَیْنِ» در مجمع و تفسیر عیاشی از زراره نقل شده، گوید:از ربیعة الرأی شنیدم می‏گفت: رأی من آن است اَقْرائیکه خدا در قرآن فرموده طهراند ما بین دوحیض و حیض مراد نیست. گوید: محضر حضرت باقر«علیه السلام» واردشده قول ربیعه را نقل کردم، فرمود: دروغ می‏گوید رأی خودش نیست از علی «علیه السلام» به وی رسیده است. گفتم اصلحک الله آیا علی «علیه السلام» چنین می‏فرمود؟ فرمود: آری می‏فرمودقُرْء طهر است. زن خون را در آن حال در شکم جمع می‏کند و چون حائض گردید بیرون می‏ریزد. گفتم: اصلحک الله مردی در حال طهر طلاق داده بدون جماع با دو شاهد عادل فرمود چون زن به حیض سوم داخل شود عده‏اش منقضی است شوهران بر او حلال اند، گفتم: اهل عراق روایت می‏کنند از علی «علیه السلام»که می‏گفته تا از حیض سوم غسل نکرده مرد می‏تواند رجوع کند؟ فرمود: دروغ می‏گویند فرمود: علی «علیه السلام» می‏فرمود: چون خون حیض سوم را دید عده‏اش تمام است. (ترجمه از تفسیر عیاشی).

پیشنهاد کاربران

حیض در معنی بشری برون رفت وخلاصی از ناپاکیها درمقطع واجل معین خود می شود به کمک خون شوینده. ونه بمعنی در پاکی ویاناپاکی
هم به معنی خواندن و هم به معنی قران

هم به معنای طهر و پاکی است،
هم به معنای ناپاک بودن ( در خصوص عادت زنانگی ) اطلاق می شود.

بپرس