قرمساق

/qoromsAq/

مترادف قرمساق: بی غیرت، جاکش، دیوث، قرمپف، قلتبان، نامرد

برابر پارسی: بدکاره، هرزه

معنی انگلیسی:
ponce, pimp to his own wife, cuckold, fancy man, pimp

لغت نامه دهخدا

قرمساق. [ ق ُ رَ ] ( ترکی ، ص ) هرکه زن خود را به دیگران بدهد. ( آنندراج ). آنکه دلالی نامشروع زنان کند. جاکش. و در تداول امروز به ضم راء است.

فرهنگ فارسی

( صفت ) کسی که زن خود را بدیگران دهد دیوث قرمپوف .

فرهنگ معین

(قُ رُ ) [ تر. ] (ص . ) دیوث ، بی ناموس .

فرهنگ عمید

کسی که دربارۀ زن خود تعصب نداشته باشد و زن خود را به دیگران بدهد، دیوث.

پیشنهاد کاربران

قورم یعنی برات جور کنم حالا منظورش هر دختر یا زنی که مد نظرش هس و کلمه ساق یغنی بدوش خوب میشه قرومساق یعنی برات جور کنم ترتیبشو بدی یعنی یه نوع بی غیرتی چون کسی که زن داشته باشه یعنی ترتیب زنتو بده بدم
قرم یعنی کلفت و قرم ساق کلفت پا را گویند، این واژه دشنامی است محاوره ای که انسان بد و نامیزان و موذی را به گاو و فیل و کلفت پایان تشبیه می کند.
مهدی بارانی
قرومساق به ترکی میشه دیوث
از قروم ساغلاماق یعنی ترتیب دادن ، برنامه ریختن البته اونجوری
دوستان کاملا مشخصه که هرکس از یک مصدر و ریشه داره معنی میکنه این کلمه رو من ترک آذری زبان نیستم ولی از ترکهای خراسان هستم چسبیده به مرز ترکمنستان اونجا این کلمه و مثال قرمدنگ و قرمساق و پوفیوز زیاد شنیدم بیشتر به جنبه ی فان و شوخی و دوستان صمیمی بهم میگن مثل بی ادبیه ببخشید ولی مثل ( ( برووووو خارکسه ) ) کسشر نگو این کلمه فحش زشت و رکیکی است اما دوستان جفت و صمیمی بی منظور بهم میگن این هم جزو همین دسته از فحش هاست
...
[مشاهده متن کامل]

اما با توجه به تفاسیر دوستان متوجه شدم که قرمساق و قرومساق و همینطور قرمصاغ داریم در واژه ی ترکی که معانی مختلفی میده، و در عموم و عرف جامعه قرمساق رو مترادف کسکش میدانند.

حرف قاف در عربی و ترکی هستش ، کلمه ای با حرف قاف در زبان فارسی نداریم مگر با ریشه ترکی عربی یا مغولی ، قوروم یعنی بسازم برپا کنم ، ساغ یعنی د وشیدن . من بسازم تو بدوش . یعنی ردیف کنم برات تو بدوشش . ر
قروم در پارسی قدیم بعنای گل های کنگر مانند بوده و ساق به معنای قسمت زیرین زانو که در کتب قدیم به فردی با ساق درشت تعبیر گردیده است
درلهجه سمیرمی نیز از کلماتی مثل قرمساق در معنای بی غیرتی استفاده می شود
ترک ها قورومساخ ، یا قرمساخ هم می گویند
قروم :گرم:ادازه:وساق هم طعنه لوندی کردن زنان با برجستگیهای اندامشان ، مثال درتمام جهات استفاده میشودکردکسی ک چیزی نداردوبا زیرکی چشم نوازیکند، مثلااستفاده ازکلمهای قلمبه سلمبه برای مثلازیرکانه ادای باسوادهارادرآوردن،
...
[مشاهده متن کامل]
مردان پیری ک ادای جوانان رادربیارن درحالی ک عقیمنددراخرهم زنشان با هرزه شدنش برملامیکندضعف شوهرپیررا، وخیلی جاهای دیگرمثل کسانی ک کلمه اسقاط کافه خیارات خصوصا خیارقبن فاحش رامثلادرادبیات حقوقی آن چنان استفاده کنندک همش ادای وکیل بودن وبلد بودن ، خلاصه آخرت کلمست ، دمه شاه عباس گرم، امیرکل امیرامیری

معنی بی غیرتی بی ناموس به حساب میاد
قرومساق یک واژه ترکی است مثل واژه ی باقیرساق به معنی روده که موقع گرسنگی سر و صدا راه می اندازد. بنابراین قرمساق اسم فاعل است از مصدر ترکی" قوروشدورماق" یعنی جفت و جور کردن و فراهم کردن. بنابر این قرمساق به معنی فراهم کننده و جفت و جورکننده معنی می دهد.
ساق بسته . به قزاق های روس میگفتن ساق پاشونا می بستند ( قرمساق ) چون قزاقها وجه بدی تو جامعه ما داشتن و نماد استعمار و زور گویی بودن رفته رفته معنی بدی پیدا کرده
قرمساق دراصل از دوکلمه ( ( قرب= یعنی مقربین ، ومنظورنزدیکترین اهل خانواده به خصوص نوامیس ) ) و ( ( سخی= به معنی بخشش وسخا وسخاوت ) ) گرفته شده است بنابراین قرمساق ( قرمساخ ) یعنی مردی که ناموس وزن وحتی
...
[مشاهده متن کامل]
بچه هایش رابرای استفاده جنسی دراختیار دیگران قرارمیدهد و با ناموس خودبخشش جنسی داردکه به چنین فردی دیوث هم می گویند

به مردانی که با زره سنگین رژه می روند قرومساق گفته می شود.
معنی چرت ننویسید چه ربطی به سردار ایرانی دارد
همه ما بخصوص ترکها معنی دیوث و قرمساق
خوب می دانند
مردی که به زنش غیرت نداره
ناموسش. لخت و بزک کرده داخل شهر می چرخاند پز می دهد
خانم بیار. [ ن ُ ] ( ص مرکب ) جاکش. آنکه قوادی کند. آنکه جنده بهر این و آن برد.
کسی که زنش را میدهد به دیگران که ازش سواستفاده جنسی بکنن
قربونش برم همه عقل کل هستن اون کسانیکه میگن معنی بدی ندارن لطف کن که اگه یکی بهتون گفت قرمساق شما در جواب بگید سلطان چشات قشنگ میبینه . . . ببینم اون موقع هم از سیستم ترکی استفاده میکنید. . . همه نظر دادن منم یه چیزی بگم کم نیارم قرم ساق همه قرمه سبزیه که توش ساق یا قلم گوسفند میریزن . . کی به کیه
کسی که دلالی زن میکند دیو ث که کش
قرم واژه عربی است و از زمان جاهلی بوده که هم معنی شهوت میدهد و هم گوشت و هم ضخیم و کلفت و ساق هم عربی است این واژه ایرانی ساز است اما هر دوساق و قرم عربی است البته قرم و قروم به معنی گرامی هم هست که شاید این معنیش را از فارسی گرفته اند اما پیداست که هم قرمه و هم قرمساق عربی ایرانی سازه -
یک نفر در فامیل به من گفت قرمساق دیوث انتر و. . .
قرمساق= کسی که ناموسش رو میده به دیگران. کسی که مملکتش رو میده به اجنبی. شاعر میگه:
آن که از دیوار می ترساند مردم را، کجاست؟
بازی جمعی قرمساق است و مشتی ساده ها
تحلیل اکثر فحشا : 👇👇
معنی قدیمیشو کاری ندارم ولی امروزیش میشه این
قرمساق : کسی که زنشو تشویق به همخوابی با مردان غریبه میکنه و ازین کار نهایت لذت رو میبره و به ارگاسم میرسه ازین کار ( از تعلق داشتن زنش به مردهای غریبه ارضای روحی و فکری میشه و عموما در حین رابطه جنسی همسرش در اونجا حضور داره و استفاده از کلمات تحقیر آمیز نسبت به خودش رو در چنین وضعیتی لذت بخش میدونه ) ( صرفا مورد استفاده برای مرد )
دیوث : کسی که میدونه زنش با مردای دیگه همخوابی میکنه و براش مهم نیست ( صرفا مرد )
پفیوز ( پفیوس هم میگن ) : کلا دیوث و قرمساق و پفیوز خیلی نزدیک به همن. همون معنی رو میده ( صرفا مرد )
قرمدنگ ( یا قلمدنگ ) : همون قرمساقه از لحاظ نوشتاری مودبانه تر ( صرفا مرد )
چموش : فردی با خوی حیوانی و وحشیگری ( مرد - زن )
اوبی ( ابنه ای ) : فرد صرفا مذکر کونی که میل شدیدی به دادن دارد ( هر دو ولی اکثرا مذکر - مونث کسو )
جغله : یارو که اسمشو نمیدونید - مرد ریزو ( مرد - زن )
الدنگ : دراز بی عقل ( هر دو عموما مرد )
دیلاق : درازتر و بی عقل تر ( هردو عموما مرد )
مُفَنگی : موادی - کسی که خیلی و مدام مواد مخدر مصرف میکنه - کسی که یکسره چُلمش آویزونه ( مرد - زن )
چُلمو : کسی که حتی چُلمشم نمیتونه بالا بکشه. بی دست و پا و بی عرضه ( چُلم=ماده سبز موجود در دماغ - چرک و کثافت داخل بینی که یسری ها تو بچگی میمالوندن زیر موکت یا فرش یا وقتی مریض میشیم تند تند آویزون میشه ) ( مرد - زن )
لَندِهور : گاومیش هیکل ( مرد ) - زورگو
نره خر : آدم ارازل و بیشعور - آدمی که از سنش عقب تره ( مرد )
دراز قلی : کسی که فقط قد دراز کرده
گولاخ : هیکلی ( عموما مرد )
نُنُر : لوسِ ننر میگن. یعنی نازک نارنجی و نازپرورده - بچه خونگی ( هر دو )
هِرِّه مِ ایی : شیر تو شیر - خر تو خر
هَشلهَف : سخن کسشر - بی تربیتی و بدردنخور
قُزمیت : فاقد استفاده و اعتبار ( مرد - زن )
پَلَشت : نجس - کثیف و بو گندو ( مرد - زن )
شارلاتان : همون قالتاق - عوضی - زرنگ و هفت خط ( مرد - زن )
پَچُل ( یا پچلم ) : شلخته و کثیف و بد لباس ( مرد - زن )
کسّو : دختری که واژنش ویروس دادنیسم و خاریدنیسم برای سکس رو داره ( صرفا زن )
سرتق : تخس ( هردو )
عفریته : دختر زشت و ترسناک - حقه باز - دیوی که خودشو شبیه به زنا میکنه به مردا میده و در نهایت میخوردشون ( صرفا زن )
وزّه : رو مخ ( هر دو )
عجوزه : پیر کُس - جادوگر پیر - همون هفت خط معنا میده ( صرفا زن )
وروجک : شیطون ( هردو )
قالتاق : هفت خط ( هردو )
پتیاره : زن بی آبرو بددهن و اختلاف درست کن - مردم آزار و شیطان صفت ( صرفا زن )
سلیطه : زن فاحشه - ولی به زنی که همش صدای جیغ جیغش تو مخته و خیلی حیله و عفریته گری بلده و عملا کارای بی آبرویانه و جنسی شدیدی از خودش نشون میده - غربتی - زن وحشی ( صرفا زن )
مادر قحبه : قحبه یعنی فاحشه ای که فقط برای لذت و نه پول با افراد زیادی میخوابه ( صرفا زن )
و کلی های دیگه که یادم نیومد
دوستان صرفا جهت آموزش بودن اینا و نه چیزدیگه
بی ناموس/بی غیرت نسبت ب همسر
باسلام خدمت همه عزیزان که هر کدام نظریات خود را بیان نمودند و هر کسی نظر و عقیده اش را اگر هم نپذیریم احترامش را باید داشته باشیم.
علت کنجکاوی من در دانستن معنی این کلمه مربوط به خاطره ای از دوران پنجاه سال گذشته میباشد که شاید برای بعضی ها جالب باشد،
...
[مشاهده متن کامل]

خلاصه مطلب اینکه پدر بزرگی داشتم که سال حدود سال
1345 شمسی فوت نمودند و پدر بزرگم آذری بود و بسیار زیبا و بخشنده و دل بزرگی داشت و همیشه در سیر و سیاحت و زیارت وگردش بود و مرا همه مسافرتها همراه خود میبرد و بسیار مرا دوست میداشت و گاهی هنگامی که ساکت می نشست و به مناظر اطراف چشم می دوخت با مهربانی دست بر سرم میکشید و با لبخندی میگفت :
یه روزی قرمساق نشییا. سپس من به فکر میرفتم که معنی این کلمه چیه؟ و حالا بعد از حدود گذشتن پنج دهه امروز در جستجوی معنی این کلمه بودم که پدر بزرگ خدابیامرز م میگفت و یاد پدر بزرگم وخاطرات آن روزگار همیشه برایم زیبا و دوست داشتنی است.

همون بی غیرت خودمون میشه یعنی کسی که ناموس سرش نمیشه
قرمساف:یه ناسزای کرمانی است که زمانی دوتا خان به دلیل شراکت در آب باهم دعوای طایفه ای داشتند روزی الاغ هایشان را به آتش می کشند.
وخان روستای سیمک می گوید ای قرمساق:یعنی کس خواهر مادرت همراه زیر من.
...
[مشاهده متن کامل]

دومی ( خان دلولو ) که اینو شنید گفت:قرمدنگ ( یعنی من زود تر از تو این کارو کردم )
از روی همین بابت این دک ناسزا درست شد.

در واقع معنی این کلمه یعنی کسی که زنی دارد اما آن را به زور به دیگران میدهد
تا سودی به دست آورد
پس با توجه به معانی مختلفی که دوستان برای قرمساق گفتند، ، ، بفرما مرحوم دهخدا در لغت نامه اشتباه معنی کرده، ، ، ، ایشون هر کلمه ای را با استنادات و معانی عمومی و دقت زیاد معنی کرده، ، ،
زنانی که زمان قدیم بدکاره بودند و جوراب کوتاه قرمز میپوشیدند و به اصطلاح به آنان قرمه ساق میگفتند که بعدها قرمساق خوانده شد
قرم به معنی کلفت وساق منظور ساق پای کلفت است. در قدیم خانم هایی که ساق پای کلفتی داشتند علاقه شدیدی بوده واکثرا اعتقاد داشتند زنهای کلف ساق زنهایی با آلت تناسلی خوب هستند. بخطر همین میگفتند فلانی قرم ساق است
عزیزایی ک میگن معنی بدی نمیده
برن امتحان کنن
ب ی مرد غیرتی بگن همین کلمرو
اون موقع معلوم میشه معنی بدی میده یا نه
در کشور آذربایجان و در زبان آذری به هر اداره یا تشکیلات قروم میگویند
مثل قروم های اجتماعی یا دینی که یعنی تشکیلات اجتماعی یا دینی.
و کلمه قرومساق به معنی کسی است که یک تشکیلاتی را راه اندازی یا برپا میکند.
...
[مشاهده متن کامل]

در قدیم که مثل الان در شبکه های اجتماعی حرف رکیک مصطلح نبوده به طرف نمیگفتن رئیس جنده خونه میگفتن قرومساق. . .

به معنی دلال محبت هست و با دیوث فرق میکند هردو کلمه ترکی هستند.
قروم یعنی کاهل و تنبل و ساغ یعنی راست ! مردی که آلتش راست نشود و نعوظ نداشته باشد و نتواند میل جنسی زنش را پاسخ دهد و زن خویش را در اختیار مرد دیگری قرار دهد به جهت اینکار !!!
اینهمه حرف بی ربط در جواب یک کلام ، دیوث چه ربطی به قرمساق داره. کلمه ترکی بایک معنی واضح و روشن که به معنی داشتن ساق پای پهن و درشت میباشد کسی که ساق پای قوی و درشت دارد ، چه ربطی به دادن زن به دیگران
...
[مشاهده متن کامل]
برای زنا کردن داره این حرف ، دهخدا انگار تو حالت طبیعی نبوده موقعنوشتن معنی این حرف و اینجور که پیداست اونموقع هم این ساقی های موتوری هم وجود داشتن و فعالیت میکردند فقط بجای موتور با الاغ یا اسب و یابو مشتری راه می انداختن و به جناب دهخدا هم سرویس دهی میکردن.

قروم به معنی بر با کننده تشکیل دهنده قرمساق کنایه اس
یعنی مرد ساق کلفت هرزه ای که با زنان دیگر همبستر شود
زبون فارسی نیست از چند زبونبیگانه برگرفته شده معنی خیلی از کلمات جز ادبیات شناسان رو نمیدونن. . . بعضی کلمات رو فقط از حالت تلفظ بلکه نه از معنی کلمه. استفاده میکنن. . مثل قوروم ساق این ی کلمه تورکیه.
...
[مشاهده متن کامل]
. و اصلن به دیوث ربط نداره. . مثل اسم رعنا برای دختر. . . رعنا ی کلمه عربیه معنیش هم میشه ( دختر خپل ) هههه

این هم مثل کلمه میمون می ماند که در زبان عربی معنای خوبی دارد اما در زبان فارسی برای استهزاء به یک حیوان بد شکل میمون ( مبارک ) میگویند
قدیم به کسی که بافور رو برای کشیدن اماده میکرده میگفتن گورم ساق چون همه بلدنبودن اما بعدا کم کم همه یاد گرفتن و کار گوروم ساق ها کم شد وبیکار شدن و از اونجا که ادم های تنبلی بودن رو اوردن به اماده کردن زنشون برای دیگرانااز اونجا به بعد گوروم ساق که یه کلمه ترکی بود شد قرمساق، معنی لغویش هم به ترکی یعنی ( اماده میکنم بدوش ) البته از خودم در نیاوردم پدر بزرگم که متولد 1286بود برام توضیح داده بود خدا بیامرز به خیلی ها میگفت گوروم ساخ کوپی اوقلی، صفا باشه خیلی مشتی بود یه کتاب از این کس شعر ها یاد ما داد نکرد چهار تا چیز یادمون بده بدردمون بخوره خدایه این کس شعرها بود،
...
[مشاهده متن کامل]


قرمساق یعنی کسی که ساق پای کلفتی داره و بدکاره هست وجوراب سفید میپوشه و تنبله و زنشو حراج میذاره و خودش خواجس، و چاقه
من موندم اگه این کلمه به زبان ترکیه وترک زبانان عزیزما این کلمه روبه کسانی که ساق وپای کلفت وقوی دارن نسبت میدهندچرا خیلیا که ترک زبان نیستن وهیچ اگاهی ای از زبان زیبای ترکی ندارن اونو میان به اشتباه معنی وتفسیر میکنن ومعنی اصلی اون واژه روبه غلط تعبیرمیکنن
بمعنی ساق نمدی میگن روس ها ک شمال ایران گرفتند مردم اون مناطق بخاطر سرمای روس ساق پاهای خود را با نمد می پوشیدن وچون به کارهای پست کم ارزش مشغول بودن کم کم به ی فحش تبدیل شد در اصل بمعنی کسیکه ساق پاش با نمد می پوشاند.
تا آنجا هم که بنده می دانم صفتی است که به پاره ای از نظامیان درشت هیکل و نیرومند داده می شده
گواد
بنظر من هم با توجه به اینکه در لغت نامه دهخدا به معنامعنای دیوث اومده اما معنی ترکیش درست تر باید باشه
طبق لغت نامه دهخدا معنی قرمساق میشه بی غیرت، زن بدکاره جور کن برای مردان، دیوث. . .
معانی دیگه ای که دوستان گفتن فقط و فقط حرف و حدیثه. . .
این یک غلط مصطلح است.
چون درزبان ومحاوره فارسی معنی بدی پیداکرده. امادر اول کسی که ساقش کلفت بوده رامی گفتند.
قرمساق در واقع ناسزا و حرف بدی نیست، قرم به معنی زنگوله و ساق هم که همان مچ پا و ساق پا هست که یک پا بند زنگوله دار بوده و در زمان قدیم زنانی که در زمین های کشاورزی کار میکردند با توجه به وجود مارهای زیاد
...
[مشاهده متن کامل]
از این پا بندها به پایشان می بستند که مار با شندیدن این صدا دور میشده و به زنان آسیبی نمیرسیده است ولی به مرور زمان معنی این کلمه عوض شده و امروزه به عنوان نا سزا به کار میرود

قرمساق به سربازان قوی پا و قوی ساق بودن که در رسته پیاده جلو حرکت میکرده و هرچه جلو پا داشتن داغون میکردن در زمان ساسانیان. . الکی شلوغش نکنید ا
این چرندیات چیه که میگیدکه گفته قرمساق یعنی کسی که زن خود رو به دیگران بدهد. عزیزان اون دیوثه که معنیش این میشه. دیوث با قرمساق فرق می کنه
یعنی جفت وجور کردن زنان ساق کلفت برای مردان دیگر
نامرد . بی معرفت
یعنی آدم از زیر کار در رو . کسی ک نسبت بکارش تههدی نداشته باشه و بخاد کاری ک بهش سپردن رو از سر باز کنه
زیاد مقید و پای بند چیری نبودن
قرمساق= کسی که زنان مختلف رو برای مردان مختلف میفرستد .
قرم به واژه ترکی یعنی جفت وجور کردن صاق هم یعنی دوشیدن
آدم بیناموس
یعنی بی ناموس
یعنی کسی ک زنه خود را در اختیاره مردوم قرار بده
بدکاره هرزه
کلمه قرمساق یعنی ساق و مچ پای کلفت و چاق داشتن. اصلا فحش و ناسزا نیست. حال انسان باشد یا سایر موجودات. معمولا به اسب و الاغی که مچ و پای کل و کلفتی دارندو کمتر بار میبرند وتنبلی میکنند گفته میشود. در گذشته بچه های چاق و هیکل مند که معمولا تنبل هم بودند و با اکراه کار میکردند پدر و مادر به آنها میگفتند: "قرمساق پاشو تکونی به خودت بده که اقلا کمی لاغر بشی".
این یک واژه ی ترکی است. . قرم یعنی ساختگی ساق هم یعنی سلامتی پس قرمساق یعنی سلامتی ساختگی مثلا سرحال بودن با مواد مخدر یا الکل
مثال: ساق اولسان یعنی سلامت باشی
یا ' ایو قرماق یعنی خانه ساختن.
پس در کل کسی که همش نشئه الکل یا مواد مخدره بش میگن قرمساق
یک واژه ترکی به معنی قروم کلفت و ساغ مچ پا اولین بار شاه عباس به سفیر انگلیس گفت. چون جوراب سفید تا زانو میپوشیدند . البته شاه عباس با تعنه و منظور به تنبلی و تنپروری سفیر داشت
بدکاره
مردپیری که زن جوان اختیار کند ونتواند اورا از نظر میل جنسی احتیاج آنرا بر طرف نکند وزوجه آن به دیگری رجوع کند شوی آن هم آگاه باشد میگوید قرمساق
مشاهده ادامه پیشنهادها (١٠ از ٦٦)

بپرس