قزلجه اکراد

لغت نامه دهخدا

قزلجه اکراد. [ ق ِ زِج َ اَ ] ( اِخ ) دهی جزء دهستان ابرغان بخش مرکزی شهرستان سراب واقع در 27 هزارگزی جنوب باختری سراب و 8 هزارگزی شوسه سراب به تبریز. موقع جغرافیایی آن جلگه و معتدل است. سکنه آن 235 تن. آب آن از چشمه و محصول آن غلات و حبوبات. شغل اهالی زراعت و گله داری است. راه مالرو دارد. ( از فرهنگ جغرافیایی ایران ج 4 ).

فرهنگ فارسی

دهی جزئ دهستان ابرغان بخش مرکزی شهرستان سراب . واقع در ۲۷ هزار گزی جنوب باختری سراب و ۸ هزار گزی شوسه سراب تبریز و موقع جغرافیایی آن جلگه و معتدل است .

پیشنهاد کاربران

قزلجه نامی است ترکی آذری که از کلمه " قزل" بمعنی طلا و پسوند " جه یا جا" بمعنی کوچک تشکیل شده است. . . یعنی ( طلای کوچک ) . و " اکراد" هم بمعنی کردها که بنا به روایتی مردمان کرد تشکیل دهنده اولیه این روستا بوده اند. با تشکر

بپرس