قصد قیام ابوسفیان بر ضد ابوبکر

دانشنامه اسلامی

[ویکی فقه] زمانی که ابوبکر خود را به عنوان جانشینی پیامبر اسلام (صلی الله علیه و آله وسلّم) خواند و بر مسند خلافت نشست، ابوسفیان از امام علی (علیه السّلام) درخواست کرد که بر ضد ابوبکر قیام کند ولی امیرمؤمنان (علیه السّلام) با قیام ایشان مخالفت کرد، در این نوشتار علت مخالفت و شبهاتی که در این زمینه مطرح شده را بررسی می کنیم.
قریش بزرگ ترین و مقتدر ترین قبیله در شبه جزیره عربستان به حساب می آمد و در درون قریش بنی هاشم برترین و قدرتمند ترین قوم (تیره) بشمار می آمد طوری که همه برتری آن را پذیرفته بودند عمو زاده های این تیره بنی امیه بودند که بعضی اوقات با بنی هاشم رقابت می نمودند اما اگر پای کسی دیگر به میان می آمد این دو فورا با هم یکی می شدند به طور مثال زمانی که خبر رسید ابوبکر (از تیره بسیار ضعیف قریش یعنی بنی تیم) جانشین پیامبر شده برای ابوسفیان که تازه مسلمان شده بود غیر قابل تحمل بود لذا فورا صدا زد: این الاذلان؟ دو مرد ذلیل کجایند؟پرسیدند منظورت چه کسانی می باشند؟ گفت علی و عباس.ابوسفیان هنگامی که با علی و عباس روبرو شد گفت چرا نشستید بنی تیم کیستند که رهبری را بدست گیرند؟ ابوسفیان چنین ادامه داد: والله لاملان المدینة خیلا و رجالا. (قسم بخدا من مدینه را پر از پیاده نظام و سواره نظام می کنم و حکومت را با زور از آنان برای شما می گیرم.)علی که به سخنان ابوسفیان گوش می داد به او نهیب زد و اخطار نموده فرمود: اگر کوچک ترین حرکتی بر ضد ابوبکر انجام دهی من نخستین کسی خواهم بود که در مقابل تو می ایستم ما ابوبکر را اهل می دانیم. ابوسفیان ناراحت شده الفاظ بدی گفته و رفت.
الطبری، ابی جعفر محمد بن جریر (متوفای۳۱۰)، تاریخ طبری، ج۳، ص۲۰۹.
آیا ابوسفیان خلافت را برای خود می خواست یا علی و عباس:درباره قریش و ابوسفیان باید گفت:شبهه کننده اقرار کرده که در قریش بنوامیه با رسول خدا (صلی الله علیه و آله وسلّم) دشمنی داشتند که در راس آنان ابوسفیان رئیس قریش بود، و همه می دانند ضربه ای که قریش و بنوامیه از علی (علیه السّلام) خورد از کسی دیگر نخورد. ولی در این نوشته می بینیم ابوسفیان به علی (علیه السّلام) می گوید: اگر تو بخواهی مدینه را پر از سواره و پیاده می کنم!! ! یعنی ابوسفیان دشمن خونی علی (علیه السّلام) می خواست به نفع امیرمؤمنان، سرباز وارد مدینه کند؟ هیچ ساده لوحی هم این مطلب را باور نمی کند؛ لذا امیرمؤمنان با وی مخالفت کردند.اما چرا ابوسفیان نزد علی (علیه السّلام) آمد؟ چرا این حرف را به طلحه یا زبیر نزد؟ مگر ایشان از بزرگان قریش نبودند؟ و چرا نزد دیگر قریشیان موجود در مدینه نرفت؟ مگر اهل سنت نمی گویند که علی (علیه السّلام) با خلافت ابوبکر موافق بود؟ این روایت به خوبی نشان دهنده آن است که ابوسفیان هم می دانسته است که حق با امیرمؤمنان است و خواسته است از همین حربه بر ضد اسلام استفاده نماید.
← تحریف روایت اهل سنت
سخن ایشان درباره ابوسفیان صحیح است که می خواست خلافت را بگیرد؛ اما مهم این است که برای چه کسی؟ چون هنگامی که دید خلافت از علی گرفته شده و در اختیار ابوبکر و عمر است، تصمیم گرفت از این موضوع به نفع خودش استفاده کند؛ ولی چون ابوبکر وی را می شناخت، به همین جهت فرزندان ابوسفیان یعنی معاویه و یزید بن ابوسفیان را به عنوان کارگزاران خاص خود قرار داد.لذا مشخص می گردد که سیره ابوسفیان و اهل بیت او و بنی امیه با سیره عمر یکی بوده است و همگی به هر وسیله ای که باشد می خواستند حق علی را بگیرند.حال آیا معقول است علی از کمک ابوسفیان و امثال وی برای گرفتن حق خود استفاده کند؟

پیشنهاد کاربران

بپرس