قصص قرانی

دانشنامه اسلامی

[ویکی فقه] قصص قرآنی. در اصطلاح قرآنی داستان به مفهوم گسترده آن پدیده ای است که ساختار هندسی ویژه ای دارد . داستان نویس یک یا چند حادثه و نیز وضعیتها، شخصیتها و محیطها را برمی گزیند و آنها را به زبانی تعبیر می کند.
راغب در مفردات می گوید: "الْقَص": دنباله جای پا را گرفتن و رفتن، گفته می شود: "قَصَصْتُ أثره" یعنی "ردپای او را دنبال کردم" آنگاه از دو آیه قرآن برای این معنا مثال می آورد.یکی آیه «فَارْتَدَّا عَلی آثارِهِما قَصَصاً» که مربوط به داستان موسی و خضر است جایی که موسی ماهی را که زنده شدن او علامت محل ملاقات با خضر بود به همراهش یوشع سپرد و یوشع غفلت کرد به آب پریدن ماهی را به موسی خبر بدهد و چون بعد از دور شدن از آن محل به یادش آمد. لاجرم از آنجا که آمده بودند جای پای خود را گرفته، برگشتند تا بدان محل برسند و دیگری مربوط به داستان حضرت موسی علیه السلام است که مادرش پس از آن که او را در جعبه گذاشته به دریا انداخت به موسی گفت: (قُصِّیهِ) آن را دنبال کن تا ببینی چه اتفاقی برای او می افتد. طبرسی با توجه به همین معنا می گوید: قصه را هم که به معنای داستان های گذشته است به همین جهت قصه می گویند که دومی در نقل آن از اولی پیروی می کند. برای تعریف قصه ی قرآن، از خود قرآن، دو شیوه استفاده می شود:الف. قیودی که در قرآن، درباره ی قصه، ذکر شده:۱. تفکرانگیز بودن ۲. احسن القصص ۳. ایجادکننده ی ثبات برای انبیا ۴. تذکر برای مؤمنین ۵. واقعی بودن قصه ها ۶. تصدیق کننده کتاب های آسمانی قبل از خود ب. بررسی فنی قصه های قرآن و به دست آوردن قواعدی ثابت در آن.
معانی مختلف قصه در قرآن
در واژه شناسی داستان در قرآن علاوه بر واژه قصص باید از واژگان حدیث، نبا و مثل مدد جست و حال به اختصار به شرح هر یک می پردازیم:الف)
واژه قصص، از ریشه ق. ص. ص مصدر ثلاثی مجرد قص یقص قصا و قصصا و اصل معنای آن قطع و بریدن و اتباع می باشد و در تراجم پارسی به «برگفتن قصه یا از پی کسی فرا شدن » و قصه برداشتن و برپی رفتن معنا شده است و قصص به این خاطر به داستان گفته می شود که سخنی در پی سخن دیگر می آید و قاص (داستانسرا) کسی است که خبری را بعد از خبر دیگر و کلامی را بعد از کلام دیگر بیان می کند و در آیه شریفه آمده:«قالت لاخته قصیه اتبعی اثره.برخی مفسران قصص را جمع قصه گرفته اند؛ مانند نسفی ذیل آیه شریفه «نحن نقص علیک احسن القصص » (خبر دهیمت از نیکوترین قصه های گذشتگان). مشهور است که در قوله تعالی «نحن نقص علیک احسن القصص «واژه القصص ممکن است به معنای مصدری باشد. که در تقدیر چنین می شود:«نحن نقص علیک احسن الاقصاص » یعنی ما به بدیعترین اسلوب و بهترین طریق و عجیبترین نظم بر تو قصه می خوانیم. در این صورت معنای مقصوص را القا می کند؛ یعنی «نحن نقص الیک احسن ما یقص من الاحادیث ».علامه طباطبائی در جمع دو وجه - البته با ترجیح معنای مفعولی - چنین می فرماید:«پس قصص به معنای قصه و احسن القصص به معنای بهترین قصه و حدیث است. چه گفته باشند که کلمه نامبرده مصدر به معنای اقتصاص و قصه سرایی است و چه به معنای اسم مصدر یعنی داستان باشد. هر دو وجه صحیح است. بنابراین معنا داستان یوسف بهترین داستان است و بنا بر معنای قبلی باز هم قصه یوسف به آن طریق که قرآن سروده بهترین سراییده است ». در قرآن از ریشه ق. ص. ص ۳۰ واژه پدید آمده است که ۶ مورد مصدر قصص و ۲۰ مورد مشتقات فعلی و چهار مورد واژه قصاص می باشد که در اصل لغت به معنای اتباع و پیروی قدم به قدم و در قرآن واژه قصص به معنای بیان داستان (داستان سرایی) است.ب)
واژه حدیث، در لغت به معنای از نو ایجاد شدن و چیزهای نو و در قرآن به معنای خبر، کلام، قرآن، عبرت، رؤیا، نوآوری و قصص می باشد. حال به دو مورد که به این معنا آمده اشاره می کنیم:مورد اول:«هل اتاک حدیث ضیف ابراهیم المکرمین اذ دخلوا علیه فقالوا سلما قال سلم قوم منکرون » (آیا خبر میهمانهای بزرگوار ابراهیم به تو رسیده است؟ ! در آن زمان که بر او وارد شدند و گفتند:سلام بر تو. او گفت:سلام بر شما که جمعیتی ناشناخته اید).مورد دوم:«هل اتاک حدیث موسی اذ ناداه ربه بالواد المقدس طوی اذهب الی فرعون انه طغی » (آیا داستان موسی به تو رسیده است، در آن هنگام که پروردگارش او را در سرزمین مقدس طوی ندا داد و گفت:به سوی فرعون برو که طغیان کرده است).با توجه به سیاق در این دو مورد کاملا روشن است که منظور از حدیث در آن دو داستان می باشد.ج)
واژه نبا: جمع آن انباء و به معنی خبر و آگاهی می باشد و در قرآن در برخی موارد به معنی داستان و سرگذشت آمده است؛ مانند:«واتل علیهم نبا ابنی آدم بالحق اذ قربا قربانا فتقبل من احدهما و لم یتقبل من الاخر» و داستان دو فرزند آدم را به حق برای آنها بخوان:هنگامی که هر کدام به کاری برای تقرب (به پروردگار) انجام دادند. اما از یکی پذیرفته شد و از دیگری پذیرفته نشد.در تفسیر نسفی در ترجمه آیه آمده است که:«و بخوان بر ایشان بی فزون و کاست قصه دو پسر آدم را...». و یا «نتلو علیک من نبا موسی و فرعون بالحق لقوم یؤمنون » (ما از داستان موسی و فرعون به حق بر تو می خوانیم، برای گروهی که ایمان می آورند).د)
واژه مثل، و جمع آن امثال به معنی نظیر و شبیه می باشد. برخی این واژه را از زبان سامی و برخی از زبان عبری و حبشی Mesale، Mesl می دانند . در کتب وجوه و نظائر معناهایی مانند:عبرت، عذاب، سنن و صفت برای آن ذکر شده است؛ لذا باید معنای داستان را نیز به آن افزود؛ مانند «ان مثل عیسی عندالله کمثل آدم خلقه من تراب ثم قال له کن فیکون » عمران ۵۹
۱. فشرده ای از داستان بیان می شود، سپس به تفصیل می پردازد.۲. نتیجه ی داستان در آغاز می آید و بعد تفصیل می شود، نظیر ماجرای موسی.۳.داستان به طور غافلگیرکننده، مستقیم و بی مقدمه گفته می شود مانند تولد عیسی.۴.هدف از نقل ماجرا، تکیه بر قهرمانان آن است، مانند ابراهیم و اسماعیل در ساختن کعبه.۵. راز ملاقات یا برخورد بر قهرمان و نظاره گر و شنونده پوشیده است نظیر موسی و بنده صالح خدا۶. بازیگران فراموش می شوند و راز قضیه با نیشخندی که نثار ناباوران می شود، بر تماشاگران آشکار است.۷. اندکی از راز قضیه بر تماشاگر آشکار و قهرمان مورد بیم است و زمانی ترس بر هر دو حاکم است، نظیر آوردن تخت سلیمان و در آمدن ملکه سبا به کاخ بلورین.دامن خود، بر کشید، سرو، چو بلقیسکآب، گمان کرد، آبگینه میدان ۸. به طور ناگهانی قهرمان و تماشاگر در آن واحد با هم برخورد می کنند و راز مطلب بر هر دو معلوم است، مانند تولد عیسی.۹. از تابلو های مختلف تشکیل شده نظیر سوره یوسف که شامل بیست و هشت تابلو است.درحالی که انسان از این جلوه های هنری در قصه های قرآن حظ می برد، می بیند که ادبیات داستانی ما ادبیات غربی و گاه شرقی را الگو ساخته است، در صورتی که اندیشه و الهام ها باید از منبع کامل و جمیلی باشد که به سرچشمه جمال جهان و زندگی متصل است. اگر تم داستان از قرآن سرچشمه بگیرد و به روش آن توجه کند اثری کامل و جاودانه خواهد شد
فهرست داستان های قرآن
...

پیشنهاد کاربران

بپرس