قطاعه

لغت نامه دهخدا

( قطاعة ) قطاعة. [ ق َ ع َ ] ( ع مص ) سخن نتوان گفتن. ( منتهی الارب ) ( اقرب الموارد ): قَطُعَ الرجل ُ قَطاعَةً؛ لم یقدر علی الکلام. ( اقرب الموارد ). || کم شدن زبان درازی. ( منتهی الارب ) ( اقرب الموارد ).

قطاعة. [ ق ُ ع َ ] ( ع اِ ) پاره جداکرده از چیزی. || آنچه از بریدن افتد. || پاره جداشده از ادیم خاصه. || لقمه. ( اقرب الموارد ) ( منتهی الارب ).

پیشنهاد کاربران

بپرس