قنداق کردن


معنی انگلیسی:
swaddle, swathe, to swaddle, to swathe

لغت نامه دهخدا

قنداق کردن. [ ق ُ ک َ دَ ] ( مص مرکب ) بستن شیرخواره را در قنداق. || بستن حوله یک پارچه تر پیرامون سینه و پهلو و پشت مبتلای به ذات الریه و ذات الجنب. ( یادداشت مؤلف ).

فرهنگ فارسی

بستن شیرخواره را در قنداق یا بستن حوله یک پارچه تر پیرامون سینه و پهلو و پشت مبتلای بذات الریه و ذات الجتب .

دانشنامه عمومی

قنداق کردن رسمی دیرینه به صورت پیچیدن شیرخوارگان در پتو یا پارچه های مشابه است تا از حرکت اعضای خارجی جلوگیری شود.
برخی نویسندگان بر آن اند که قنداق کردن دوباره دارد رایج می شود، گرچه بحث هایی دربارهٔ اثرات روانشناسانه و پزشکی آن در جریان است. برخی مطالعات پزشکی نشان می دهد قنداق کردن به نوزادان کمک می کند بخوابند و خواب بمانند و خوابیدن به پشت ریسک سندروم مرگ ناگهانی نوزاد ( SIDS ) را کم می کند
[ ۱] به هر روی مطالعات قطعی نیست و یک مطالعه دیگر نشان می دهد که قنداق کردن ریسک SIDS را زیاد می کند. [ ۲]
عکس قنداق کردن
این نوشته برگرفته از سایت ویکی پدیا می باشد، اگر نادرست یا توهین آمیز است، لطفا گزارش دهید: گزارش تخلف

مترادف ها

bandage (فعل)
دسته کردن، با نوار بستن، قنداق کردن، پانسمان کردن

swathe (فعل)
قنداق کردن، پیچیدن

swaddle (فعل)
قنداق کردن، در قنداق پیچیدن

wrap (فعل)
قنداق کردن، پنهان کردن، پیچیدن، پوشانیدن، بسته بندی کردن، لفاف کردن، لفافه دار کردن

فارسی به عربی

لف

پیشنهاد کاربران

بپرس