قهرا

/qahran/

مترادف قهرا: بناچار، به زور، جبراً، عنفاً، ناگزیر، بالطبع، طبیعتاً

برابر پارسی: به زور

معنی انگلیسی:
by force, forcibly, naturally, automatically

لغت نامه دهخدا

( قهراً ) قهراً. [ ق َ رَن ْ ] ( ع ق ) جبراً و اضطراراً. ( اقرب الموارد ). بزور. || با قوت و توانایی. || با زبردستی. ( ناظم الاطباء ).

فرهنگ فارسی

از روی قهر با زبر دستی : توپها نصب نموده قهرا و جبرا قلعه را گرفت ...

فرهنگ معین

( قهراً ) (قَ رَ ) [ ع . ] (ق . ) از روی قهر، از روی اجبار.

پیشنهاد کاربران

بنا خواست
( قسراً ) قسراً. [ ق َ رَن ْ] ( ع ق ) قهراً. جبراً. به ناچار. به ناخواست به ناخواه. به زور. به ستم : قلعه شاه دز را. . . در حصار گرفت و لشکرها بر مدار آن بداشتند به یک دو روز آن حصن را قهراً و قسراً بگشادند. ( جهانگشای جوینی ) .
در هر صورت
ناچاراً، اجباراً
به زور - اضطراراً

بپرس