قیادت

/qiyAdat/

مترادف قیادت: پیشوایی، رهبری، ریاست، جاکشی، قوادی

لغت نامه دهخدا

قیادت. [ دَ ] ( ع مص ) راهنمایی کردن. رهبری کردن. || پیشوایی کردن. || ( اِمص ) راهنمایی. رهبری. || پیشوایی. || قرمساقی. جاکشی. دلالی محبت. ( فرهنگ فارسی معین ). || ( اصطلاح حقوق جزای اسلامی ) قیادت عمل شخصی است که برای واقع ساختن مقاربت ( دخول ) نامشروع بین دو نفر اقدام میکند. چنین شخصی را قواد گویند. ( قانون مجازات عمومی بند سوم از ماده 211 و فرهنگ حقوقی جعفری لنگرودی ). رجوع به قیادة شود.

قیادة. [ دَ ] ( ع مص ) کشیدن ستور و جز آن. قَود. ( اقرب الموارد ) ( منتهی الارب ). رجوع به قَود شود.

فرهنگ فارسی

رهبری کردن، پیشوایی کردن، پیشروشدن، راهنمایی، رهبری
۱ - ( مصدر ) راهنمایی کردن رهبری کردن ۲ - پیشوایی کردن ۳ - ( اسم ) راهنماییی رهبری ۴ - پیشوایی ۵ - قرمساقی جاکشی دلالی محبت .

فرهنگ معین

(قِ دَ ) [ ع . قیادة ] (مص م . ) رهبری کردن ، پیشوایی کردن .

فرهنگ عمید

۱. رهبری، پیشوایی.
۲. = قَوّادی
۳. [مجاز] دلالی.

دانشنامه آزاد فارسی

رساندن زن و مرد نامحرم به یکدیگر برای زنا. به کسی که چنین کند قوّاد گویند. حدّ قیادت برای بار نخست ۷۵ تازیانه است و با تکرار، پس از اجرای حدّ برای سومین بار، یا چهارمین بار (بنابر اختلافی که وجود دارد) اعدام می شود. برخی، تراشیدن سر، گرداندن در شهر و نیز تبعید را به مجازات مرد قوّاد، افزودند، اما تبعید را شیخ مفید، بعد از اجرای حدّ برای بار دوم، ثابت می داند. کسانی چون مقدس اردبیلی و خویی، حد قیادت را فقط تازیانه می دانند. در قانون جاری ایران، حد قوادی برای مرد ۷۵ تازیانه و نیز تبعید به مدت سه ماه و برای زن فقط تازیانه است. کودک نابالغ، فقط تأدیب می شود. راه های اثبات قیادت: ۱. دو مرتبه اقرار؛ ۲. شهادت دو شاهد عادل مرد. شهادت زن به هیچ روی برای اجرای حد کافی نیست. برخی گفته اند با یک مرتبه اقرار نیز ثابت می شود. نیز ← قوّادی

پیشنهاد کاربران

بپرس