لاز

لغت نامه دهخدا

لاز. ( اِخ ) از نواحی خواف از اعمال نیشابور. رهنی گویداز نواحی زوزن باشد. ابوالحسن بن ابی سهل بن ابی الحسن اللازی شاعر فاضل منسوب بدانجا و این بیت او راست :
یشم الانوف الشم عرصة داره
و اعجب بانف را غم فاز بالفخر.
و از قدماء اهل لاز احمدبن اسدالعامری و دو پسر وی ابوالحارث اسد و ابومحمد جعفر است. ( معجم البلدان ).

لاز. ( اِخ )رجوع به محمد افندی لاز در معجم المطبوعات ج 2 شود.

لاز. ( اِخ ) در قفقاز در سواحل جنوب شرقی طرابزون و جهت باطوم قومی بدین نام ساکن اند که با مردم گرجستان قرابت جنسی دارند. سیمای آنها بتمام از نژاد قفقازست با سرهای بزرگ و پیشانی بلند و بینی راست و بیش و کم گاهی شکسته با موهای بلوطی و چشمانی میشی یا آبی ، وقد و قامتی موزون و مشی و حرکتی دلپسند، جسور و چست و چالاک و کاری و با ذکاوت ، هر چند در جنگ گاهی میل به یغما دارند، در سایر امور معاشرت نهایت متدین و درستکار و راستگو میباشند. در کشتی رانی مهارتی تام دارند و غالباً در بحریه عثمانی سابقاً صاحب منصبان از این طایفه بودند. با اینکه اصلا از مردم قفقازند ولی امروزه زبان اصلی خود را فراموش کرده و به ترکی تکلم میکنند، غالباً افراد این قوم مسلمانند و بعض عیسویان که در میان آنها مشاغلی دارند ازین قوم نباشند و بعضی میگویند که اصل آنها از مهاجرین یونان است.

فرهنگ فارسی

قومی بودند در قفقاز در سواحل جنوب خاور دریای سیاه ( بحر اسود ) که با مردم گرجستان قرابت داشتند .
در قفقاز در سواحل جنوب شرقی طربزون و جهت باطوم قومی بدین نام ساکن اند که با مردم گرجستان قرابت جنسی دارند

واژه نامه بختیاریکا

خال رنگی؛ نشانه

دانشنامه عمومی

لاز (منطقه تربیچ). لاز ( به چکی: Láz ) یک منطقهٔ مسکونی در جمهوری چک است که در منطقه تربیچ واقع شده است. [ ۱] لاز ۴٫۶۷ کیلومتر مربع مساحت و ۲۷۷ نفر جمعیت دارد و ۴۳۰ متر بالاتر از سطح دریا واقع شده است.
عکس لاز (منطقه تربیچ)عکس لاز (منطقه تربیچ)عکس لاز (منطقه تربیچ)عکس لاز (منطقه تربیچ)
این نوشته برگرفته از سایت ویکی پدیا می باشد، اگر نادرست یا توهین آمیز است، لطفا گزارش دهید: گزارش تخلف

پیشنهاد کاربران

در شبکه های اجتماعی خصوصا تلگرام به معنی لز به کار میرود البته به طنز و شوخی
دنی لاز
گویش شوشتری:
لیز و لاز: خونه و زندگی
لاز در زبان لری به معنی نشانهو خال میباشد.
l�z به لکه یا خال رنگی روی پوست حیوانات گویند. این واژه را که در لری بویراحمدی به صورت l�j و با همین معنی به کار میرود، میتوان بازماندة ایرانی باستان - rāza *از ریشة - raz �رنگ کردن�، دانست. بسنجید با: سنسکریت ریشه - raj �رنگ کردن؛ � سرخ شدن. از این ریشه در زبان ختنی - rrāṣa �تیره رنگ�، در خوارزمی rxtk �سرخ� و در � فارسی رشتن، رز� را داریم. برابر ریشة ایرانی باستان در یونانی به
...
[مشاهده متن کامل]

صورت ρέζω � رنگ کردن� وجود دارد ( مایرهفر 1996 :424؛ بنتسینگ 1983 :564.
اشعار به زبان لری
اَر خوی شِکال کونیم بیَو ریم وِه گُوکُو
پازنون، الوس الوس، لازا سَرِه شون
اَر خوی شِکال کونیم بیَو ریم وِه زَرده
پازنون، الوس الوس، لازا وه گَردِن
ترجمه به فارسی
اگر میخواهی شکار کنیم بیا برویم به گوکون ( جایی در فریدن اصفهان )
آهوها، سفید سفید، خال ها بر روی شانه
اگر میخواهی شکار کنیم بیا برویم به زرده ( جایی در چهارمال بختیاری )
آهوها، سفید سفید، خال ها بر گردن

در زبان لری بختیاری به معنی
نشانه. خال. بخشی از پشم
که رنگش با بقیه متفاوت باشد
Laz

بپرس