لج افتادن

لغت نامه دهخدا

لج افتادن. [ ل َ اُ دَ ] ( مص مرکب ) ( ...با کسی )، با وی بستیزه برخاستن. آغاز ستیزه کردن با کسی.

فرهنگ فارسی

( مصدر ) لج افتادن با کسی . با وی بستیزه برخاستن .
با وی به ستیزه برخاستن آغاز ستیزه کردن با کسی .

پیشنهاد کاربران

مخالفت کردن با کسی، ساز مخالف زدن
سر لج افتادن ؛ لج پیدا کردن. در لج واقع شدن.

بپرس