لجام گسیخته

/lejAmgosixte/

مترادف لجام گسیخته: افسارگسیخته، سرکش، گسسته عنان، گسسته مهار

متضاد لجام گسیخته: مهار

معنی انگلیسی:
unbridled

مترادف ها

ungovernable (صفت)
وحشی، غیر قابل کنترل، لجام گسیخته، غیر قابل اداره

unbridle (صفت)
لجام گسیخته

پیشنهاد کاربران

بی قید
غیر قابل کنترل
خلیغ عذار ؛ افسارگسسته. ( منتهی الارب ) .
آشفته، به هم ریخته
سرکش، غیر قابل اداره،
سرکش
fierce
افراط گونه
پیشنهادسرکشی که نشأت گرفته ازبی مسؤلیتی
افسار گسیخته، بی بند و بار

بپرس