لعل

/la~l/

معنی انگلیسی:
spinel, ruby, garnet, spinel-ruby

اسم ها'>

فرهنگ اسم ها

لغت نامه دهخدا

لعل. [ ل َ ع َل ْ ل َ / ل َ ع َل ل ] ( ع ق ، اِ ) مگر. ( منتهی الارب ). شاید. تواند بود. باشد که. یحتمل.یمکن. بودکه. بوکه. امید. ( منتخب اللغات ). ارجو. امید چیزی که وصول آن ممکن باشد. ( آنندراج ) : لاتدری لعل اﷲ یحدث بعد ذلک اءَمراً. ( قرآن 1/65 ).
ارجو که جزع شوخ تو از ناز بغنود
تا بهره یابد از خوشی لعل تو لعل.
سوزنی.
و امروز و فردا میگفت و به لعل و عسی تزجیه وقت میکرد. ( جهانگشای جوینی ). رکن الدین چون دید که در دست بجز خسران نخواهد داشت و در این مدت که به سوف و لعل تزجیه وقت میکرد... ( جهانگشای جوینی ). لَغَنَّک َ، لَعَلَّک َ باشد به لغت بنی تمیم. ( منتهی الارب ).
- با هزار لیت و لعل ؛ با اگر مگر بسیار.
|| کاش. و آن کلمه ای است جهت امید و ترس و شک. ( منتهی الارب ).

لعل. [ ل َ ] ( اِ ) پشه سخت بزرگ در مازندران و جنگلهای آن. جای گزیدگی وی سخت بیاماسد و گاه باشد که قرحه پیدا آرد.

لعل. [ ل َ ] ( معرب ، اِ ) ( کلمه فارسی است محیطالمحیط ). لال. بدخشانی. ( زمخشری ). ملخش. بدخشی. یکی از احجار کریمه و صورت دیگر آن لال است چون نعل و نال. یکی از احجار کریمه و آن غیر بیجاده است. سنگی ظریف با سرخی لامع و از یاقوت سست تر. ( دزی ). حمداﷲ مستوفی گوید: الوان است سرخ و زرد و بیشتر سبز و بنفش و بهترینش سرخ بدخشانی است. ( نزهةالقلوب ). و هم او گوید: در ایام سابق لعل نبوده است و بدین سبب در کتب ذکرش کمتر آید [ و ] در این چند سال در کوه بدخشان پیدا شد. معدن خوب دارددر سر راه آذربایجان نیز معدن است اما لعل آن نارسیده است و تیره رنگ و با کبودی زند، لاجرم قیمتی ندارد.( نزهةالقلوب چ لیدن ص 204 ). در قاموس کتاب مقدس آمده : معروف است و در میان سنگهای گرانبهای مشرق زمین به منزله الماس است ، و فی الحقیقة اگر این جنس لعل بزرگتر از اندازه باشد گران بهاتر و نفیس تر از الماسی است که به همان وزن باشد، لعل مشرقی نوعی از یاقوت سرخ است رنگش میانه دودة القرمز و قرمز قانی است. لفظ لعل دفعات در کتاب مقدس وارد شده ( ایوب 28: 18 ارمیا3: 15 و 8: 11 ) اما به گمان بعضی مفاد لفظ عبرانی مرجان یا لؤلؤ می باشد و حال آنکه لعل حقیقی و اصلی شباهت به یشم یارباق ( ؟ ) دارد. ( اشعیا 54: 12 حز27: 16 ). صاحب آنندراج گوید: معرّب لال ، هر چیز سرخ عموماً و به معنی جوهر سرخ قیمتی خصوصاً... و به هندی و فارسی مشترک باشد یا تصرف فارسیان عربی دانست... و آن جوهری است سرخ رنگ و این در اصل به الف بوده که فارسیان متعرب به عین مینویسند و اینکه میگویند معدن لعل در بدخشان است از مستحدثات است ، زیرا که معدن آن مخفی بود تا در زمان خلافت اوایل عباسیان در ارض ختلان زلزله ای عظیم پدید آمده و کوه سکنان ( ؟ ) شکافته شده ، کان لعل پیدا گشت و لعل از شهر بدخشان نمیخیزد، بلکه از معادن دیگر در بدخشان آورده میفروشند و بدان شهرت گرفته و لعل انواع میباشد: رمانی و پیازی و تمری و لحمی و عنابی و بقمی و ادریسی و دوشابی و لعل پیکانی و لعل عقربی و لعل قطبی و آن نگینه وار پهن باشد و بهترین آن عقربی است و بعد از آن پیازی و سپس تمری و رمانی و پیکانی ، لعلی که آن را بر شکل پیکان تراشند و زنان آن را گوشواره سازند و ناب از صفات لعل است. ( آنندراج ). حکیم مؤمن گوید: معرب از لال است و از ادویه مستأنفه است و در کتاب احجار قدیم ذکر او نشده و مؤلف منافع الاحجار ولباب الصناعة تصریح نموده اند که از سیصد سال متجاوزاست که به سبب زلزله عظیم کوه بدخشان منهدم گشته لعل ظاهر شده و از جنس یاقوت و به استحکام رمانی او نیست و به جهت اختلاف مکان تکون بعید نیست چه قدما یاقوت را به اقسام مختلفه ذکر نموده و قسمی را در رنگ مانند او تصریح کرده و در منافع به حسب تجربه مثل او یاقوت احمر و در تفریح و تقویت دل و باصره قوی تر از یاقوت است ، و معهذا شرب او حابس خون ، بواسیر و رافع سموم و در جمیع علل سوداوی و اعصاب قوی التأثیر است و قدر شربتش از یک قیراط تا یک دانگ و بعضی تا نیم درهم تجویز کرده اند. ( تحفه حکیم مؤمن ). صاحب مخزن الادویه گوید: لعل ، معرب از لال هندی است. ماهیت آن از احجار جدیده است که تازه اطلاع بدان بهم رسیده و در کتب احجار قدیمه ذکر آن نیست ، مؤلف منافع الاحجار و لباب الصناعة تصریح کرده اند که از سیصد سال متجاوز است که سالی به سبب زلزله عظیمی کوه بدخشان منهدم گردید و لعل ظاهر گشت و از جنس یاقوت است و رنگ آن از رنگ یاقوت در سرخی کمتر و اندک مایل به بنفشی و ارغوانی و از یاقوت نرم تر و معدن آن بدخشان از مملکت توران و دکهن هم بهم میرسد. بدخشانی بهتر و سرخی آن غالب و صلب و دکهنی نرم تر و اندک تیره تر و وافرتر از بدخشانی و کم بهاتر و بالجمله قسمی از اقسام یاقوت است که به اختلاف مکان بدین نحو متکون میگردد... طبیعت آن در گرمی و سردی معتدل مایل به حرارت و در دوم خشک.بیشتر بخوانید ...

فرهنگ فارسی

( اسم ) ۱- حشره ایست از راست. دوبالان که دارای بدنی باریک و کشیده و اندامهایی طویل است . قدش کمی از مگس معمولی بزرگتر است ولی از مگس باریکتر میباشد و دد اکثر مناطق مرطوب از جمله شمال ایران فراوان است . محل گزش این حشره در بدن تولید ناراحتی زیاد و تورم میکند . ۲- یکی از کانیهایی است که ترکیبش عبارت از یک سیلیکات ئیدرات. آلومینیوم و منیزیوم است و برحسب مواد دیگری که در ترکیبش وارد میشود رنگش فرق میکند . این کانی یکی از احجار کریمه است و سختی جالب توجهی دارد ( درحدود ۷ ) و اقسام مختلفش در جواهر سازی مصرف میشود . معروفترین لعل لعلی است که از بدخشان بدست آید و رنگ سرخ روشن و زیبایی دارد : یک قطعه لعل خوش رنگ آبدار بوزن هژده - که از آن نوع بان وزن کم اتفاق افتد - بیاوردند . یا لعل آبدار . ۱- لعل درخشان و حاکی ماورائ . ۲- لب ( معشوق ). یا لعل بدخشان ( بدخشی ) . ۱- لعلی که از معادن بدخشان استخراج کنند : نسترن لولوی بیضا دارد اندر مرسله ارغوان لعل بدخشی دارد اندر گوشوار . ( فرخی . چا. د .۲ ) ۱۷۵- لب ( معشوق ) : تا که آن لعل بدخشی را تو خندان کرده ای قیمت او را زخندانی دو چندان کرده ای . یا لعل بدخشی . لعل بدخشان . یا لعل پیازکی . پیازکی . یا لعل پیازی . پیازی . یالعل پیکانی . گونه ای لعل که آنرا باندام پیکان تراشیده باشند و از آن گوشواره سازند : بخون ساده ماند اشک و خاک سوده دارد رخ مگر رخ لعل پیکان است و اشکم لعل پیکانی . ( خاقانی . سج. ۴۱۱ ) یا لعل خوشاب . ۱- لعل آبدار . ۲- لب ( معشوق ) . یا لعل درفشان . ۱- لعل درخشنده و شفاف . ۲- لب معشوق : بی تو با چشم خون فشان هر شب در غم لعل در فشان توام . ( عطار لغ . ) یا لعل رگ دار . لعلی که در آن رگه باشد لعل عیب ناک و داغدار . یا لعل رمانی . نوعی لعل برنگ اناردانه : محتسب نمیداند این قدر که صوفی را جنس خانگی باشد همچو لعل رمانی . ( حافظ . ۳۳۴ ) یا لعل زر . روشنی صبح . یالعل سفته . ۱- لعل سوراخ کرده مقابل لعل ناسفته . ۲- شراب انگوری لعل فام : گهی لعل سفته به پیمانه خورد گهی گوش بر لعل ناسفته کرد . ( نظامی لغ. ) یا لعل عقربی . نوعی لعل . یا لعل فلک . آفتاب خورشید . یا لعل قطبی . نوعی لعل که نگین وار پهن باشد . یا لعل کلوخی . گونه ای لعل . یالعل مصری . لعل معبری . یا لعل معبری . یکی از گونه های لعل که آنرا بنامهای قیفهن و قیقهن و قیقهر نیز یاد کرده اند و در بعض ماخذ لعل مصری ثبت کرده اند . یا لعل ناسفته . ۱- لعل سوراخ نکرده مقابل لعل سفته . ۲- تصنیفی بکر سرودی تازه . ۳- لب ( معشوق ) : ای عقد پرن ندیم لعلت ای تاج سهیل ادیم نعلت . ( تحفه العراقین .قر. ۱۵۴ ) یا لعل شکر بار . لب ( معشوق ) . یا لعل کهربا . لب ( معشوق ) . ۴- شراب باده : تا جرعه ادیم گون کند خاک آن لعل سهیل تاب در ده . ( خاقانی . لغ. ) یا آب لعل . شراب باده . یا شراب ( می ) لعل . شراب سرخ رنگ . یا لعل تر . شراب باده : صبح چو کام قنیه خنده بر آورد کام قنینه چو صبح لعل تر آورد . ( خاقانی . سج.۱۴۷ ) یا لعل روان . ۱- شراب انگوری لعل فام : لعل روان ز جام زر نوش وغم فلک مخور زین فلک زمردین بهر چه مار میخوری ? ( سلمان آنند . لغ. ) ۲- اشک خونین : گر چو چنگم در بر آیی زلف در دامن کشان از مژه یک دامنت لعل روان خواهم فشاند . ( خاقانی . سج.۵۹۷ ) یا لعل مذاب . ۱- شراب انگوری لعل فام . ۲- خون دم .۵- رنگی سرخ که آنرا از نوعی صدف بدست میاورند فرفیر. ۶- سرخ احمر قرمز . یا انگور لعل . نوعی انگور قرمز . یا دیبای لعل . دیبای سرخ . یا قبال لعل . قبای سرخ . یا ترکیبات فعلی : لعل از سنگ دادن . چیزی را که با مشقت بدست آورده اند بکسی دادن . یا لعل ازسنگ زادن . بدست آمدن چیزی در نهایت مشقت و سختی .
لال . بدخشانی

فرهنگ معین

(لَ ) [ معر. ] (اِ. ) از سنگ های گرانبها به رنگ سرخ .

فرهنگ عمید

۱. کاشکی، کاش.
۲. مگر، شاید.
۱. (زمین شناسی ) نوعی سنگ قیمتی از ترکیبات آلومینیوم به رنگ سرخ، مانند یاقوت.
۲. [قدیمی، مجاز] لب معشوق.
* لعل آب دار: [قدیمی، مجاز] لعل شفاف و درخشان.
* لعل بدخش: (زمین شناسی ) [قدیمی] لعلی که از معادن بدخشان به دست آید، لعل بدخشان.
* لعل بدخشی: (زمین شناسی ) [قدیمی] = * لعل بدخش: ارغوان لعل بدخشی دارد اندر مرسله / نسترن لؤلؤی لالا دارد اندر گوشوار (فرخی: ۱۷۵ ).
* لعل پیازکی: نوعی لعل خوش رنگ و گران بها که از معدنی به نام پیازک به دست می آمده، لعل پیازی: از چشم برده قاعدۀ جزع معدنی / وز لب شکسته قیمت لعل پیازکی (عجمی گرگانی: لغت نامه: پیازکی ).
* لعل پیازی: = * لعل پیازکی
* لعل پیکانی: (زمین شناسی ) [قدیمی] لعلی که آن را به شکل پیکان تراش داده باشند.
* لعل تر: [قدیمی] = * لعل روان
* لعل رمانی: (زمین شناسی ) [قدیمی] لعل سرخ رنگ به رنگ دانۀ انار: خم شکن نمی داند این قَدَر که صوفی را / جنس خانگی باشد همچو لعل رمانی (حافظ: ۹۴۴ ).
* لعل روان:
۱. لعل مذاب، لعل تر.
۲. [قدیمی، مجاز] شراب انگوری.
* لعل مذاب: [قدیمی] = * لعل روان

دانشنامه اسلامی

[ویکی فقه] «لعل» اگر در کلام انسان واقع شود، معنایش روشن است؛ چون انسان از آینده با خبر نیست؛ لذا می تواند هر جا از واژه لعل استفاده کند؛ ولی استعمال آن در کلام خدای متعال که دانای غیب و آشکار است چه معنا دارد؟ که در ذیل به آن می پردازیم.
«لعل» از حروف مشبهة بالفعل است که خصوصیات لفظی آن نصب به اسم و رفع به خبر و خصوصیات معنوی آن عبارت از معنای ترجی و امید داشتن است. «لعل» اگر در کلام انسان واقع شود، معنایش روشن است؛ چون انسان از آینده با خبر نیست؛ لذا می تواند هر جا از واژه لعل استفاده کند؛ ولی استعمال آن در کلام خدای متعال که دانای غیب و آشکار است چه معنا دارد؟
طرح یک پرسش
به عبارت دیگر، خدا چرا فرموده
«لعلک باخع نفسک الا یکونوا مؤمنین»، با آن که او می دانست که رسولش خود را برای ایمان نیاوردن مردم خواهد کشت یا نه؟
دیدگاه ها درباره لعل
در جواب این سؤال نظراتی وجود دارد.
← تعلیل
...

[ویکی الکتاب] معنی لَعَلَّ: انتظار می رود که - امید است که-گویا (البته امید و آرزو از ناحیه خدای تعالی واجب الوقوع است ،یعنی هر چه را خدا در بارهاش امیدوار شود ،آن خواهد شد. پس جملاتی که با لَعَلَّ شروع می شود و گوینده اش خدایتعالی است وقوعش حتمی است )
معنی لَعَلَّکَ: انتظار می رود که تو - امید است که تو-گویا تو (البته امید و آرزو از ناحیه خدای تعالی واجب الوقوع است ،یعنی هر چه را خدا در بارهاش امیدوار شود ،آن خواهد شد. پس جملاتی که با لَعَلَّ شروع می شود و گوینده اش خدایتعالی است وقوعش حتمی است )
معنی لَعَلَّکُمْ: انتظار می رود که شما - امید است که شما-گویا شما (البته امید و آرزو از ناحیه خدای تعالی واجب الوقوع است ،یعنی هر چه را خدا در بارهاش امیدوار شود ،آن خواهد شد. پس جملاتی که با لَعَلَّ شروع می شود و گوینده اش خدایتعالی است وقوعش حتمی است )
معنی لَعَلَّنَا: انتظار می رود که ما - امید است که ما-گویا ما (البته امید و آرزو از ناحیه خدای تعالی واجب الوقوع است ،یعنی هر چه را خدا در بارهاش امیدوار شود ،آن خواهد شد. پس جملاتی که با لَعَلَّ شروع می شود و گوینده اش خدایتعالی است وقوعش حتمی است )
معنی لَعَلَّهُ: انتظار می رود که او- امید است که او-گویا او (البته امید و آرزو از ناحیه خدای تعالی واجب الوقوع است ،یعنی هر چه را خدا در بارهاش امیدوار شود ،آن خواهد شد. پس جملاتی که با لَعَلَّ شروع می شود و گوینده اش خدایتعالی است وقوعش حتمی است )
معنی لَعَلَّهُمْ: انتظار می رود که آنها- امید است که آنها-گویا آنها (البته امید و آرزو از ناحیه خدای تعالی واجب الوقوع است ،یعنی هر چه را خدا در بارهاش امیدوار شود ،آن خواهد شد. پس جملاتی که با لَعَلَّ شروع می شود و گوینده اش خدایتعالی است وقوعش حتمی است )
معنی لَّعَلِّی: انتظار می رود که من- امید است که من-گویا من(البته امید و آرزو از ناحیه خدای تعالی واجب الوقوع است ،یعنی هر چه را خدا در بارهاش امیدوار شود ،آن خواهد شد. پس جملاتی که با لَعَلَّ شروع می شود و گوینده اش خدایتعالی است وقوعش حتمی است )
ریشه کلمه:
لعل (۱۲۹ بار)

«لَعَلَّ» به معنای امیدواری و انتظار در مورد اموری است که اطمینان به وجود آن در آینده نمی باشد ولی احتمال وجود دارد، اما سؤال این است که این کلمات در مورد خداوند که از همه چیز آگاه است و بر هر چیز قدرت دارد چگونه تصور می شود؟ لذا بعضی دانشمندان گفته اند در این موارد به معنای «طلب» است، ولی حق این است که استعمال این کلمه در مورد خداوند نیز به همان معنای اصلی است (توضیح آن را در تفسیر بخوانید).
از حروف شبیه به فعل و مشهور آن است که به اسم نصب و بخبرش رفع می‏دهد مثل . فراء و تابعانش عقیده دارند که آن به اسم و خبر نصب می‏دهد. سیرافی گوید: آن در نزد بنی عقیل حرف جر زاید آید. برای آن سه معنی نقل کرده‏اند اول ترجّی و امید. بعضی آن را توقع گفته‏اند که شامل امید به رسیدن محبوب و ترس از وقوع مکروه است. دوم: تعلیل که جمعی ازجمله اخفش و کسائی آن را حتمی دانسته‏اند. سوم استفهام که نحاة کوفه گفته‏اند. لعلّ اگر در کلام انسان واقع شود معنایش روشن است، چون انسان از آینده باخبر نیست می‏تواند هر جا لعل بکار برد ولی استعمال آن در کلام خدا که دانای غیب و آشکار است چه معنی دارد؟ به عبارت دیگر، خدا فرموده .با آنکه می‏دانست رسول خدا «صلی الله علیه وآله» خودش را برای عدم ایمان مردم خواهد کشت یا نه؟ در جواب این سوال چند قول و وجه هست اول :لعل در اینگونه موارد برای تعلیل است . یعنی بدان علت عفو کردیم که شکر کنید ابوالبقاء در کلیات گفته: هر لعل در قرآن به معنی تعلیل است مگر . که به معنی تشبیه است (اقرب)ولی اثبات این کلیت مشکل است مثلا در آیه «لَعَلَّکَ باخِعٌ» که گذشت تعلیل معنی ندارد. راغب گوید: به قول بعضی مفسرین لَعَلَّ از خدا در جای واجب العمل است و در بسیاری از مواضع آن را به «کَیْ» تفسیر کرده‏اند. دوم لعل گاهی برای امید و توقع گوینده است مثل . و گاهی برای اطماع و امیدوار کردن مخاطب مثل . یعنی امیدوار باشید که متذکر شود یا بترسد و هرگاه در کلام خدا واقع شود برای ایجاد امید در مخاطب است. سوم: امید مقامی نه متکلمی. در آیه . امید و ترجی در اینجا با خدا قائم نیست بلکه با مقام قائم است یعنی اگر کسی دراین مقام باشد و ناراحتی تو را از اینکه مردم ایمان نمی‏آورند ببیند خواهد گفت: شاید این شخص در این راه خودش را هلاک کند. به نظر نگارنده قول سوم از همه بهتر و دقیقتر است واللَّه العالم.

دانشنامه عمومی

لَعل با فرمول شیمیایی ( M g A l 2 O 4 ) از مجموعه کانی هاست و تابناکی سبز تیره کامل دارد از واژه لاتینی اسپینایا اپین اخذ شده است. به سختی در H۲SO۴ ( سولفوریک اسید ) حل می شود. MgO:۲۸٫۳۴٪ ، Al۲O۳:۷۱٫۶۶٪ و ادخال های Fe ( پلونازیت هرسینیت ) Cr ( کروم اسپینل - پیکوتیت ) از نظر شکل بلور: اکتائدر - دودکائدر - ماکله، رنگ: بی رنگ - سبز - آبی - قرمز - قهوه ای، شفافیت: شفاف - نیمه کدر، شکستگی: صدفی، جلا: شیشه ای، رخ: ناقص، سیستم تبلور: مکعبی و در رده بندی اکسید است همچنین خاصیت مغناطیسی ندارد؛ و منشأ تشکیل آن ماگمایی - متامورفیک - مجاورتی - آبرفتی است.
همایند کانی شناسی ( پارانژ ) آن سختی - چگالی - واکنش های شیمیایی - اشعه Xگارنت - زیرکن - کرندوم - دولومیت - مگنتیت - گارنت - زیرکن - کرندوم است، از نظر ژیزمان بلوری - آگرگات دانه ای کمیاب است و بیشتر در آلمان غربی، ایتالیا، روسیه، سری لانکا، بیرمانی، افغانستان ، سوئد و آمریکا یافت می شود.
در بین پژوهشگران ایرانی معاصر و متأخر بر سر نام دقیق کانی و گوهری که بدان لعل گفته می شود اختلاف زیادی بوده است. گروهی آن را یاقوت، دسته ای دیگر جزو کانی های گروه گارنت[ ۱] و گروهی جزو اسپینل ها طبقه بندی کرده اند امّا ویژگی هایی که در کتاب های تاریخی برای لعل برشمرده شده این انگاره را تقویت می کند که لعل همان کانی اسپینل است. [ ۲]
در گذشته به علت عدم آگاهی و شناخت کافی از ترکیب شیمی و ساختار اسپینل میان یاقوت و اسپینل تفاوتی قائل نمی شدند و چون باهم در یک محیط زمین شناسی دیده می شدند تمایز آشکاری بجز سختی کمتر لعل نداشتند. تعیین سختی واقعی، تست پرتو ایکس باعث تمایز این دو گوهر می باشد. اسپینل یا همان لعل بدخشان با فرمول عمومی MgAl2O4، یک اکسید آلومینیوم و منیزیم است. یاقوت از لحاظ شیمی اکسید آلومینیوم است. لعل یا اسپینل ساختاری است که از قرن دوم در ایران کشف شده است. اسپینل همراه با کانی های کلسیت، دولومیت، کرندوم و گارنت دیده می شود. اسپینل کانی دگرگونی است. ایالت بدخشان واقع در افغانستان کنونی مهمترین منبع اسپینل های صورتی، قرمز برای قرن ها بوده است. [ ۳]
لَعل ( نارسنگ، حجر سیلان ) یکی از سنگ های قیمتی است. لعل ها از دوره برنز به عنوان سنگ قیمتی و ساینده کاربرد داشته اند.
لعل واژه ای فارسی است و اصل آن لال بوده است. آن را در قدیم، لال، بدخشانی، بدخشی و ملخش نیز می نامیدند. [ ۴]
عکس لعل

لعل (نقاش). لعل نقاش هندی مینیاتورهای دوران گورکانیان بود. احتمالاً او یک مسلمان بود و نامش برگرفته از جواهر در عربی ( لعل ) یا رنگ قرمز در هندی ( لال ) است. او استاد پرکاری بود که بیش از ۱۱۰ اثر به او نسبت داده شده است. او در شکل گیری سبک به خصوص کارگاه های دوران اکبر شاه بسیار تأثیرگذار بود و ششمین نفر از ۱۷ نقاشی است که به ترتیب ارشدیت در آیین اکبری نامشان آمده است. لعل در حمزه نامه به طور متناوب در سال های ۱۵۶۲–۷۷ کار کرد و تا سال ۱۵۸۲ همراه با داسونت سرپرست کارگاه بود. او در رزم نامه هم طراح ارشد کارگاه بود و با مشارکت در رسم ۳۸ برگ این کتاب، نقش بزرگی داشت. ترکیبات درخشان او مانند راما و متحدین در حال عبور از لانکاو مناظر طبیعی گرایشش به آثار نگارگری ایرانی را قوی نشان می دهد. برای کشیدن معماری و پرتره ها وی با سبک اروپایی که کسو داس استفاده می کرد، آشنایی داشته ولی با این حال، علی رغم استفاده از سبک اروپایی در نگاره یک شهر دوردست برای کنایه از فضا، وی اساساً نسبت به اصول چشم نداز اروپایی چندان همدل نبود. او از این ترکیب در طراحی تیمورنامه و جامع التواریخ استفاده کرده است. اشکالی که برگرفته از سبک غرب آسیای میانه قرون وسطی است و از نمونه های اولیه ایرانی الهام گرفته اند در آثار او در اکبرنامه فراوان هستند و ترکیب بندی های جدیدش در کاخ ها درک درستی از واقعیت ندارند. تنها دو برگ وی در بابر نامه عدم تمایل به ترسیم پدیده های مشاهده شده و واقعیت نگاری را تأیید می کند. این همدلی با برداشت های تیموری و بعداً صفوی از ترکیب و نقاشی در برگ های اکبرنامه مشهود است. در نسخه های خطی ادبی نیز این مسئله دیده می شود؛ من جمله در خمسه نظامی، بهارستان جامی، گلستان سعدی و خمسه امیر خسرو دهلوی. اگرچه لعل در اکبرنامه از فرمول های ثابتی در آثارش استفاده کرده، نقاشی او در پرش سلطان بهادر به دریا هنگام احاطه شدن توسط کشتی های پرتغالی بدیع، دراماتیک و چشمگیر است. به نظر می رسد استعداد و تمایلات هنری او بیشتر متناسب با متون ادبی بود؛ کمااین که دارا و شبان در کلیات سعدی شاید یکی از بهترین کارهای او باشد.
عکس لعل (نقاش)عکس لعل (نقاش)
این نوشته برگرفته از سایت ویکی پدیا می باشد، اگر نادرست یا توهین آمیز است، لطفا گزارش دهید: گزارش تخلف

دانشنامه آزاد فارسی

لَعْل
(معرب واژۀ لال در فارسی به معنی سرخ) نوعی سنگ قیمتیِ قرمزرنگ، از ترکیبات منیزیوم و آلومینیوم. ناوسنگ و حجر سیلان از دیگر نام های این سنگ است. لعل از احجار کریمه است که در جواهرسازی کاربرد دارد و شبیه یشم است. بیشتر به رنگ سرخ و گاهی زرد و سبز و یا حتی بنفش و سیاه است و سختی قابل توجهی دارد. این سنگ در روزگاران کهن وجود نداشت و بعدها کشف شد. لعل به جز ترکیبات آلومینیوم و منیزیوم اگر مواد دیگری در ترکیباتش وجود داشته باشد، رنگش تغییر می کند. معروف ترین نوع آن، لعل بدخشان و رنگ آن سرخ روشن است. لعلِ لحمی و لعلِ نمکی از انواع نامرغوب این سنگ است.

مترادف ها

ruby (اسم)
رنگ یاقوتی، لعل، یاقوت، یاقوت سرخ

garnet (اسم)
لعل، نار سنگ، حجر سیلان، نوعی لولا یا مفصل

فارسی به عربی

عقیق , یاقوتة

پیشنهاد کاربران

اصولاً استعاره از لب یاره تو ابیات و که لب یار رو در سرخی لعل که سنگی سرخ هست تشبیه می کنه
سنگی هست که اصولاً در شعر ها به عنوان استعاره از لب یار استفاده میشه که به خاطر سرخی مشترک هردوشونه
تفاوت عسی و لعل: عسی امیدواری آمیخته با عدم قطعیت و تردید است و لعل به معنی امیدواری به اموری است که رخ دادن آن در آینده غیرقابل پیش بینی است. این کلمات در کلام خداوند همان معنی اصلی خود را دارد و این به معنای جهل خداوند نیست بلکه این کلمات، در جایی به کار مى رود که براى رسیدن به هدف، مقدماتی لازم است. تا وقتی که یک یا چند قسمت از این مقدمات حاصل نشود هرگز نمی توان حکم قطعی به رخ دادن آن داد، بلکه باید به صورت یک حکم احتمالی بیان شود.
...
[مشاهده متن کامل]

مثلاً قرآن مى گوید: �وَ اِذا قُرِءَ الْقُرْآنُ فَاسْتَمِعُوا لَهُ وَ أَنْصِتُوا لَعَلَّکُمْ تُرْحَمُونَ�؛ ( هنگامی که قرآن خوانده شود، گوش کنید و خاموش باشید امید است مشمول رحمت خداوند شوید ) .
روشن است تنها با گوش دادن آیات قرآن انسان مشمول رحمت خداوند نمی شود، بلکه این یکىی از مقدمات مورد رحمت واقع شدن است.

عربی شده واژه ی "لال" یک سنگ سرخ رنگ و باارزش
https://en. m. wiktionary. org/wiki/لال#Persian
خون دل خاک . [ ن ِ دِ ل ِ ] ( ترکیب اضافی ، اِ مرکب ) کنایه از گل و ریاحین . || کنایه از لعل و یاقوت . ( از برهان قاطع ) : خون دل خاک ز بحران باددر جگر لعل جگرگون نهاد. نظامی .
لعل : سنگ سرخ
اشک کوه . [ اَ ک ِ ] ( ترکیب اضافی ، اِ مرکب ) کنایه از لعل و یاقوت : گر محبت را نه در هرچیز تأثیریست خاص پس چه اشک کوه را یاقوت حمرا ساخته . واله هروی ( از آنندراج ) .
هوالعلیم
- لعل : سنگی گرانبها به رنگ قرمز -
لَعَل : امید است ؛ باشد که ؛ شاید که ؛ چه بسا ( مترادف عَسَی ) -
در آیات قرآن هرگاه آمده نشانه ای از خوشبینی در آن موضوع است
لَعل به معنای جواهر سرخ رنگ است . در اشعار فارسی معمولاٌ استعاره از لب سرخ معشوق است .
لعل. ( ا. ع - فا ) . از لال و نال فارسی. در انگلیسی spinel، سنگی است مانند یاقوت ( ruby ) اما نرم تر از آن که انولع بدخشانی و یمانی اش نامی است.
لعل واژه ای فارسی است و اصل آن لال بوده است. آن را در قدیم، لال، بدخشانی، بدخشی و ملخش نیز می نامیدند. سنگی ظریف با سرخی درخشنده و از یاقوت سست تر است. رنگارنگ است سرخ و زرد و بیشتر سبز و بنفش و بهترینش سرخ بدخشانی است. در روزگار پیشین لعل نبوده است و بدین سبب در کتب ذکرش کمتر آمده است و پس از آن در کوه بدخشان پیدا شد. در سر راه آذربایجان نیز معدن است اما لعل آن نارسیده است و تیره رنگ و با کبودی زند، از این رو قیمتی ندارد.
...
[مشاهده متن کامل]

صاحب آنندراج می گوید: معرّب لال، معدن آن مخفی بود تا در زمان خلافت اوایل عباسیان در ارض ختلان زلزله ای عظیم پدید آمده و کوه سکنان ( ؟ ) شکافته شده، کان لعل پیدا گشت و لعل را انواع می باشد: رمانی و پیازی و تمری و لحمی و عنابی و بقمی و ادریسی و دوشابی و لعل پیکانی و لعل عقربی و لعل قطبی و آن نگینه وار پهن باشد و بهترین آن عقربی است و بعد از آن پیازی و سپس تمری و رمانی و پیکانی، لعلی که آن را بر شکل پیکان تراشند و زنان آن را گوشواره سازند و ناب از صفات لعل است. حکیم مومن طبیعت آن را در گرمی و سردی معتدل مایل به حرارت می داند.
اما یاقوت سخت ترین سنگ پس از الماس است به شرح زیر:
یاقوت یکی از کانی های سنگ های اذرین، است که بعد از الماس سخت ترین کانی ها محسوب می شود. ترکیبات شیمیایی یاقوت الومین خالص است که ممکن است به مقدار کم با مواد دیگر از قبیل کروک و اهن اغشته شود. در لایه های اتشفشانی قدیمی هند و تبت یافت می شود و دارای اقسام مختلف می باشد که مرغوب ترین و قیمتی تر از همه یاقوت اتشی است. یاقوت عربی شده واژه پارسی یاکَند می باشد. یاقوت یکی از سنگ های قیمتی می باشد که در صنعت و زیورها کاربرد دارد.
معدن های یاقوت در آفریقا، آسیا، استرالیا و گرینلند یافت می شوند. بیشتر یاقوت جهان در کشورهای میانمار، سری لانکا، کنیا، ماداگاسکار و تایلند قرار دارد. بهترین گونه یاقوت جهان در دره موگوک در میانمار ( برمه پیشین ) یافت می شود.
یاقوت در رنگهای سرخ و آبی و زرد در دسترس می باشد. در خرافات نشانه قدرت است.
بر پایه باور و خرافات پیشینیان همه گوهرها در آتش می گدازد بجز یاقوت رُمّانی. محمد بن محمود همدانی در کتاب عجایب نامه درباره یاقوت می گوید:
«طبع وی گرم و خشک است، به درجه رابع. هر که با خود دارد از طاعون ایمن بُوَد. یاقوت از زر و سرب سنگی تر بُوَد. معدن وی کوه رُهون است به سَرَندیب ( سریلانکا ) که آدم به آن فروآمد، و در میان دریاست. هر که یاقوت با خود دارد، خون در تن وی صافی کند و از خُمود و سکته و صرع ایمن بود. »
لال، نال، لعل یا اسپینل انگلیسی
رنگ : قرمز - صورتی - بنفش - زرد - نارنجی - آبی – سبزسیر - سیاه
رنگ خط سائیدگی : سفید
سختی : ۸
وزن مخصوص:۵۸/۳ - ۶۱/۳
کلیواژ: ناقص
فرم شکستگی: صدفی شکل - نامنظم
سیستم کریستالی : ایزومتریک ( Isometrik ) با فرمهای هشت سطحی - دوازده سطحی و دو قلو
ترکیب شیمیایی : Mgal2o4
شفافیت : شفاف
معنا و ریشه واژه اسپینل مبهم است - ممکن است در زبان یونانی بمعنی ( جرقه ) و یا در زبان لاتین بمعنی ( نقطه ) بوده باشد.
اسپینل در رنگهای مختلف موجود است ولی رنگ نوع مرغوب آن قرمز یاقوتی است . فلزات رنگ زا در این کانی آهن و کروم می باشند . اسپینل با کریستال های درشت و ستاره ای بسیار کمیاب است. انواع آبی رنگ این کانی در مقابل حرارت حساس بوده و رنگ از دست می دهند . اسپینل سبز سیر تا سیاه رنگ و مات به اسامی سیلو نیت و پلئوناست ( Pleonaste ) خوانده می شود.
انواع قهوه ای رنگ این کانی پیکو نیت ( Piconite ) - زرد آن روبیسل ( Rubicelle ) و قرمز آن روروشن آن بالاس روبی ( Balasruby ) خوانده می شوند . شناخت اسپینل به عنوان یک کانی مستقل حدود ۱۵۰ سال قبل صورت گرفت . قبلا تصور می شد که اسپینل یکی از انواع یاقوت سرخ باشد – چون همیشه با آن در معادن همراه است . برخی ازیاقوت های سرخ درشت و مشهور جهان در حقیقت یاقوت سرخ نبوده و اسپینل می باشند. به عنوان نمونه – یاقوت پرنس سیاه که ۵ سانتیمتر طول بلور آن است و بیضی شکل می باشد - یاقوت تیمور
( Timur Ruby ) به وزن ۳۶۱ قیراط که هر دو این نگین ها در جواهرات تاج و تخت انگلستان است ( و بلورهای نتراشیده ولی جلا یافته ای می باشند ) و نگین اشک مانند ویتل باخر
( Wittelbacher ) که در تاج پادشاهی جای داده شده همگی در حقیقت اسپینل سرخ رنگ هستند . معادن مهم اسپینل دربرمه نزدیک مو گوک ( Mogok ) و در سری لانکا می باشند دیگر ذخائر نه چندان مهم این کانی در کشورها ی زیر واقعند :
افغانستان - برزیل - تایلند و ایالات متحده ( ایالت نیو جرسی ) . درشت ترین بلورهای یافت شده از اسپینل در جهان دو کریستال بشکل او کتاهدرون هستند که هر کدام به وزن ۵۲۰ قیراط و درموزه زمین شناسی بریتانیا در لندن نگهداری می شوند .
اسپینل های مصنوعی از سال ۱۹۲۰ میلادی در بازارهای جهانی یافت شده و به سرعت بر اهمیت تجاری آنها افزوده می گردد چون به جای اسپینل طبیعی و مشابه تعدادی از سایر کانیها بکار می روند . اشخاص خبره به آسانی می توانند از روی خواص اپتیکی و میزان ضریب شکست نور یگانه در اسپینل ( سیستم ایزومتریک ) این کانی را از از انواع مشابه تفکیک کنند. با این حال به علت تشابه - ممکن است کانی هائی اشتباها مانند اسپینل به نظر برسند که از آن میان می توان به آمتیست – کریسوبریل - گارنت - یاقوت سرخ و کبود و توپاز اشاره کردلَعل ( نارسنگ، حجر سیلان ) یکی از سنگ های قیمتی است. لعل ها از دوره برنز به عنوان سنگ قیمتی و ساینده کاربرد داشته اند.

بپرس