لوند

/lavand/

مترادف لوند: پرکرشمه، دلفریب، طناز، عشوه گر، بدکاره، روسپی، هرجایی

معنی انگلیسی:
sexy, coquette, coquettish, flirt, flirtatious, skittish, suggestive, lewd, shrewish, vamp

لغت نامه دهخدا

لوند. [ ل َ وَ ] ( ص ، اِ ) غرشمال . روسبی. ( اوبهی ). فاحشه. زن بدکار. قری. توشمال. شوخ.جماش. شنگ. اطواری. لولی. هرزه. هرجائی. زن فاحشه. ( برهان ). زن که با مطربان دستیاری کردی :
مطرب بزم تو باد آنکه کند از فلک
زهره نشاطزمین تا شود او را لوند
صدیک از آن کو کند بر زر و بر سیم خویش
گرگ درنده نکرد با رمه گوسفند.
سوزنی.
( این کلمه در این شعر معنی بوفن و امثال آن میدهد ).
یا ایهااللوند مرا پای خاست لند.
( از فهرست دیوان سوزنی ).
اگر شجاع الدین عقل غالب آید نفس لولی باش لوندشکل هر جانشین یاوه روی را اسیر کند. ( کتاب المعارف ).
ای مغفل رشته ای در پای بند
تا ز خود هم گم نگردی ای لوند!
مولوی.
این چه میگوئی دعا چبود مخند
تو سر و ریش من و خویش ای لوند.
مولوی.
در بازیهای ایرانی همیشه یک تن با جامه خنده آورو حرکاتی ناشیانه هست که رقاص یا رقاصه ماهر را به طور مضحک تقلید کند، یعنی به اصطلاح ندما بازخماند، شاید لوند چنین شغلی داشته است و از بیت فوق سوزنی چنین مقصودی منظور است و اینکه صاحب صحاح الفرس به بیت مرقوم معنی مردم کاهل و تنبل و هرجائی میدهد مورد استشهاد نمی تواند باشد. و در تداول امروزی لوند دشنامی است مر زنان را که معنی بدکاره دهد و نیز به معنی دختر خوش زبان خوش حرکات و تقریباً ترجمه کوکت فرانسه است و از بیت سوزنی هم برمی آید که لوند در کار مطربان مدد و دستیاری بوده است. || مهمان طفیلی خراباتیان. ( برهان ) :
می از جام کسان در کام کردن
لوندی را حریفی نام کردن.
امیرخسرو.
|| به کلمه لوند در بیت ذیل مولوی در حاشیه مثنوی معنی زن بدکاره داده اند و جای تأمل است :
بانگ آمد که همه عریان شوند
هرکه هستند از عجوز و از لوند.
مولوی.
|| مردم کاهل و هیچکاره. || شخصی که زن خود را دوست دارد. || عشرت کننده. || پسر بدکاره. || پیشکار که شاگرد و مزدور و خدمتکار باشد. || خبر خوش. || در عرف ، لوند سرهنگ بی باکی را گویند که او را نه ترس خداوند و نه شرم خلق باشد و مال مردم را در حق خود مباح پندارد. ( برهان ). چون خزانه محمد امین ازنقود مفقود شد آلات و ادوات سیمین و زرین را در سکه آوردند و درم و دینار زده امتعه و اقمشه نفیسه را به نیمه بها فروخته به عیاران و لوندان میدادند تا به دفع اهل طغیان اقدام نمایند. ( حبیب السیر ).

فرهنگ فارسی

شهریست در جنوب سوئد ۵۹/٠٠٠ سکنه .
( صفت ) ۱- زن بدکاره روسپی فاحشه . ۲- پسربدکاره . ۳- کاهل هیچکاره . ۴- دخترخوش زبان شیرین حرکات . ۵- عشرت کننده عیاش . ۶- شاگرد مزدور خدمتکار . ۷- سرهنگ بی باک خداناترس که مال مردم را غصب کند : چون خزان. محمد امین از نقود مفقود شد آلات و ادوات سیمین وزرین را در سکه آوردند و درم و دینار زده امتعه واقمش. نفیسه را به نیمه بها فروخته بعیاران و لوندان میدادند تا بدفع اهل طغیان اقدام نمایند . ۸- مهمان طفیلی خراباتیان .

فرهنگ معین

(لَ وَ ) (ص . ) ۱ - روسپی ، فاحشه . ۲ - عشوه گر.

فرهنگ عمید

۱. عشوه گر، طناز.
۲. [قدیمی] زن هرجایی.

دانشنامه عمومی

لوند ( به سوئدی: Lund ) نام شهری است در استان اسکانیا واقع در جنوبی ترین قسمت کشور سوئد. [ ۲] دانشگاه لوند که در سال ۱۶۶۶ میلادی تأسیس گردید، با قدمتی ۳۵۰ ساله یکی از قدیمی ترین دانشگاهها در اروپا به شمار می رود و از بزرگترین موسسه های علمی و پژوهشی در اسکاندیناوی قلمداد می شود. [ ۳] [ ۴] دانشگاه این شهر همواره جزو ۱۰۰ دانشگاه برتر جهان شناخته می شود و از اعتباری جهانی برخوردار است. [ ۵] [ ۶] [ ۷] [ ۸] [ ۹]
سیستم حمل و نقل آن پیشرفته و تشکیل شده از حمل و نقل عمومی با بهره گیری انرژی پاک است .
این شهر بدلیل ساختار مناسب جهت دوچرخه سواران مورد توجه واقع گردیده است. در این شهر بیش از پنج هزار پارکینگ دوچرخه و ۱۶۰ کیلومتر مسیر دوچرخه رو وجود دارد. ۴۵ درصد حمل و نقل در این شهراز طریق دوچرخه سواری صورت می پذیرد، به گونه ای که در ده سال گذشته حمل و نقل ماشینی در این شهر هیچگونه افزایشی را شاهد نبوده است. [ ۱۰]
شهر لوند در نزدیکی شهر مالمو سومین شهر بزرگ سوئد واقع شده است و با این شهر حدود ۱۸ کیلومتر فاصله دارد. لذا شهر لوند فاقد فرودگاه بوده و دسترسی به عمده پروازهای داخلی از طریق فرودگاه مالمو میسر می باشد. نزدیک ترین فرودگاه جهت پروازهای خارجی نیز فرودگاه کپنهاگ دانمارک می باشد که با قطار حدود ۳۳ دقیقه از شهر لوند فاصله دارد.
لوند شهری دانشگاهی محسوب شده و جو فرهنگی در این شهر متاثر از جمعیت انبوه دانشجویان سوئدی و بین المللی می باشد. [ ۱۱] حدود ۴۷ هزار نفر از جمعیت ۸۲ هزار نفری این شهر را دانشجویان تشکیل می دهند. [ ۱۲]
عمده صنعت این شهر فناوری عالی می باشد که به واسطه حضور شرکتهایی نظیر شرکت ارتباطات همراه سونی و شرکت اریکسون ( همچنین زادگاه فناوری بلوتوث ) در این شهر شکل گرفته است. همچنین مرکز اصلی و محل پیدایش شرکت بسته بندی تتراپک که در سال ۱۹۵۱ بنیانگذاری شد شهر لوند می باشد. شرکت مخابراتی اکسیس نیز نمونه ی دیگر از مراکز مهم فناوری عالی در لوند می باشد. از مراکز تحقیقاتی بین المللی نیز، می توان شتاب دهنده های مکس فور ( MAX IV ) و ای اس اس ( ESS ) را نام برد.
عکس لوندعکس لوندعکس لوندعکس لوندعکس لوندعکس لوند
این نوشته برگرفته از سایت ویکی پدیا می باشد، اگر نادرست یا توهین آمیز است، لطفا گزارش دهید: گزارش تخلف

دانشنامه آزاد فارسی

لونْد (Lund)
دانشگاه شهری در بخش (کاونتی) مالموهوس، در استان اسکانیا، در جنوب غربی سوئد، به فاصلۀ ۱۶ کیلومتری شمال شرقی مالمو، با ۹۸,۹۰۰ نفر جمعیت (۲۰۰۰). صنایع ارتباطات راه دور، تولید ماشین حساب، مواد بسته بندی شده، و تجهیزات پزشکی دارد. کلیسای جامع آن متعلق به قرن ۱۱م است و دانشگاه آن (۱۶۶۸) شهرت جهانی دارد. لوند از قدیمی ترین شهرهای سوئد است و ۱۰۰۰ سال قدمت دارد. به نظر می رسد که وایکینگهای دانمارکی آن را ساخته با شند. این شهر مرکز اقتدار مذهبی و سلطنتی بود. بزرگ ترین ضرابخانۀ دانمارک از اوایل قرن ۱۲م در آن قرار داشت. این شهر در ۱۱۰۳م سراسقف نشین سراسر اسکاندیناوی شد و کلیسای جامع آن در ۱۱۴۵م تقدیس شد. تا قرن ۱۳م، مهم ترین شهر دانمارک بود، ولی با آغاز قرون وسطا از اهمیت آن کاسته شد و ضرابخانه به شهر دیگری انتقال یافت. در خلال جنبش اصلاح دینی، سراسقفی منحل شد و دولت املاک کلیسا را مصادره کرد و بیشتر صومعه ها و کلیساها ویران شدند. در ۱۶۵۸ سوئدی ها آن را تصرف کردند. دانمارکی ها برای تصرف مجدد لوند، در جنگ اسکانیا (۱۶۷۶ـ۱۶۷۹) بیهوده تلاش کردند و یکی از نبردهای خونین آن در لوند درگرفت (۱۶۷۶). دانشگاه لوند، با ۳۴هزار دانشجو، بزرگ ترین دانشگاه اسکاندیناوی است. کلیسای جامع لوند نمونۀ بارز معماری به سبک رومانِسک در اسکاندیناوی است. ساعت نجومی آن از قرن ۱۴م بر جا مانده و موزۀ تاریخ طبیعی آن از قدیمی ترین موزه های روباز جهان است. ایدئون (۱۹۸۳) قدیمی ترین و بزرگ ترین پارک علمی سوئد است.

مترادف ها

coquet (اسم)
لوند، عشوه گر

coquette (اسم)
لوند، عشوه گر، زن عشوه گر، لاسی، زن لاسی

پیشنهاد کاربران

طبق فرهنگ معین:
۱ - روسپی - فاحشه
۲ - عشوه گر
شوخ
دارای عشوه. بیقرار. عشوه گر زیبا و جمیل و خوشگل و دلاویز. ( ناظم الاطباء ) . دلربا. لوند. افسونگر. فریبا :
پیشم آمد بامدادان آن نگارین از کروخ
با دو رخ از باده لعل و با دو چشم از سحر شوخ.
...
[مشاهده متن کامل]

رودکی.
هرکه او در ره رود سرمست و شوخ
افتد اندر خاک خواری از شکوخ.
شاکر بخاری.
مستی و شوخی و عالمسوزی
چه بگویم که چها آمده ای.
خاقانی.
دردی است مرا بدل دوایم بکنید
گرد سر آن شوخ فدایم بکنید.
خاقانی.
یا داشت خوبتر ز تو معشوق عاشقی
یا زاد شوختر ز تو فرزند مادری.
خاقانی.
چه باید ملک جان دادن به شوخی
که ننشیند کلاغش بر کلوخی.
نظامی.
پریچهره بتان شوخ دلبند
ز خال و لب سرشته مشک با قند.
نظامی.
فغان کاین لولیان شوخ شیرین کار شهرآشوب
چنان بردند صبر از دل که ترکان خوان یغما را.
حافظ.

بیشتر به دلبر میخوره
کسی که با ناز و کرشنه حرف میزند یا رفتار میکند /دلربا / ( در ضمن معنی هرزه و فا*شه معانی درستی برای این کلمه نیست )
دلبرانه، با ناز و کرشمه، دلفریب
لوند:خودنمایی، زیادی خودنمایی کردن، هرزه، فا*شه نما

بپرس