لپ

/lap/

مترادف لپ: گونه، لب، قطعه

معنی انگلیسی:
cheek, jowl, lobe

لغت نامه دهخدا

لپ. [ ل ُ / ل ُپ پ ] ( اِ )کپ ( در تداول خانگی ). هر یک از دو پاره گوشت دو سوی دهان که فک اعلی را به اسفل متصل کند. دو سوی دهان از برون سوی. دو طرف دهان از سوی بیرون که چون باد در دهان انباری از دو سوی برآمدگی پیدا کند. آن قسمت از دهان که چون پرکنی برآمده شود.در تداول عوام کپ و آن عضله ای باشد که بر دو سوی دهان است میان فک اعلی و اسفل و آن را از بیرون و از درون هر دو لپ گویند. هر یک از دو عضله جانب راست وجانب چپ دهان. جوف دهان میان دندانهای طرف راست یا چپ و گونه. غپ. غُنب ( در لهجه قزوین ): خضم ، دو لپی خوردن یعنی با دو سوی درونی دهان خوردن :
من کنم پیش تو دهان پرباد
تا زنی بر لپم تو زابگری.
رودکی.
- آلو در لپ آغوندن ، یا کنج لپ آغوندن ؛ خیس کردن یکسوی درونی دهان.
- زابگر بر لپ کسی زدن ؛ لپق زدن.

لپ. [ ل َ ] ( اِ ) لقمه کلان. تکه بزرگ. ( برهان ). || در لغت نامه اسدی این صورت را آورده و بدان معنی کاج و سیلی داده است با شاهد ذیل :
رویش نبیند ایچ و قضا را چو بیندش
بامش بر آستین و لپش بر قفازند.
خطیری.
ولیکن بی شک این کلمه لت است نه لپ. صاحب برهان این معنی را به لب با بای موحده میدهد.

فرهنگ فارسی

توی دهان، دوطرف دهان زیرگونه ها
هریک از دو پاره گوشت صورت گونه . توضیح ناحیه ای از نسج عضلانی مخاطی طرفی صورت که حد فاصل بین فک بالا و فک اسفل است . لپ ناحیه ای از صورت است که در پایین استخوان گونه و فک اعلا قرار دارد و هر وقت دهانرا پر بادکنیم و ببندیم از طرفین بر جسته میشود لنبوس آکپ آکب .
لقمه کلان . تکه بزرگ

فرهنگ معین

(لُ پّ ) (اِ. ) هر یک از دو سوی چهره ، دو سوی دهان . ، ~. ~ خوردن کنایه از: حریصانه و عجولانه خوردن .

فرهنگ عمید

۱. دو طرف دهان.
۲. هریک از دو طرف ناحیۀ داخلی دهان.

فرهنگستان زبان و ادب

{lobe} [زیست شناسی] هریک از بخش های متمایز اندام هایی نظیر مغز و شش و کبد

گویش مازنی

/lap/ پهن - صدای افتادن چیزی در آب ۳پهلو – خم شده

واژه نامه بختیاریکا

( لُ پُ ) ( تم ) ؛ تلاش؛ کوشش؛ پایداری؛ استقامت مجدانه؛ زرنگی به خرج دادن
( لپ * ) کناره؛ لبه
( لِپ ) چروک؛ رشته رشته
( لَپ ) لب
( لُپ ) گُپ

پیشنهاد کاربران

در زبان تاتی، گویش تاکستانی به ویژه لهجه ی سیادِنیجی ( Siyadeniji ) به لُپ و گونه میگیم توُله ( T'uleh ) و یا جوُله ( J'uleh ) که مورد دوم با معادل انگلیسیش یعنی ( Jowl ) بسیار نزدیک و انگار از یک ریشه است.
سورخه جوُله یا توُله ( Sorxeh J'/T'uleh ) : لُپ گُلی
اشتباه لُپّی: اشتباهی که مربوط به لُپ است و لپ آن قسمت از دهان است که چون پر از هوا شود برآمده شود که به ان کُپ نیز گفته می شود آن عضله ای که دو طرف دهان است و آن را از بیرون و از داخل هر دو لپ گویند.
...
[مشاهده متن کامل]
لپ در اصطلاح اشتباه لپی مجاز از دهان است و لذا اشتباه لپی به معنی اشتباهی است که مربوط به دهان می گردد که همان اشتباه لفظی است زیرا لفظ را هم به سخن یا حرفی که ازدهان بیرون آید می نامند.

آکب
گونه
کف پا در زبان ملکی گالی بشکرد
به زبان پهلوی هم به معنای لب است
در زبان لری بختیاری به معنی
لبه. کناره
Lep
لپ . ( مازنی ) ، هموار ، یک دست ، صاف .

بپرس