لپوئی

لغت نامه دهخدا

لپوئی. [ ل َ ]( اِخ ) قریه ای است به پنج فرسنگی شمال شیراز. ( فارس نامه ناصری ). دهی از دهستان حومه بخش زرقان شهرستان شیراز، واقع در ششهزارگزی باختر زرقان و ششهزارگزی راه شوسه اصفهان به شیراز. جلگه ، معتدل ، مالاریایی. دارای 1220 تن سکنه. شیعه فارسی زبان. آب آن از چاه. محصول آنجا غلات و حبوبات. شغل اهالی زراعت و باغبانی و قالی بافی است. ( از فرهنگ جغرافیایی ایران ج 7 ).

لپوئی. [ ل َ ] ( اِخ ) دهی از دهستان رستم آباد بخش رامهرمز شهرستان اهواز واقع در هزارگزی جنوب رامهرمز، دارای 180 تن سکنه. از طایفه جلالی. محصول آن غلات و برنج و کنجد و بزرک. شغل اهالی زراعت و راه آن مالرو است. ( از فرهنگ جغرافیایی ایران ج 6 ).

دانشنامه عمومی

لپویی شهری در بخش مرکزی شهرستان شیراز در استان فارس می باشد.
لپویی شهری است در ۳۰ کیلومتری شمال شرقی شیراز، ودر شمال غرب شهر زرقان قرار دارد. لپویی از شرق به زرقان و از غرب به روستای شیخ عبود، از جنوب به شیراز و از شمال به روستای گلدشت متصل است. و از نظر تقسیمات کشوری جزو حوزه پانزده شیراز می باشد.
شهرلپویی در بیست کیلومتر ی جنوب جمشی میراث جهانی تخت جمشید و بیست کیلومتر ی شمال شیراز واقع گردیده . در مورد وجه تسمیه لپویی گر چه واژه هایی چون لب کوه، لبرود و له پای بیان گردیده، ولی طبق نظر کارشناسان، لپویی یک نام باستانی است که تا کنون موفق به رمزگشایی آن نگردیده اند. قدمت لپویی طبق مستندات و کشفیات باستان شناسی به بیش از شش هزار سال قبل باز می گردد.
شهر لپویی زادگاه سیاوش خان لپویی معروف به سیاه خان لپویی و مرد عجیب الخلقه ایران با قدی بیش از 2/59 متر ( چهارمین مرد بلند جهان و اولین در قاره آسیا ) است.
بر پایه سرشماری عمومی نفوس و مسکن در سال ۱۳۹۵ جمعیت این شهر ۸٬۹۸۵ نفر ( ۲٬۷۶۱ خانوار ) بوده است. [ ۱]
شهر لپویی در گذشته دارای چشمه و نهرآب شیرین بوده است و مردم فارس به نهر له نیز می گویند، آن را له پای به معنای پای له ( پای نهر ) نامگذاری کرده اند و به تدریج له پای به له پوی و لپویی تغییر یافته است. برخی دیگران را لب رود دانسته اند و براین اعتقادند که به سبب مسیلی عظیم که بقایای آن به صورت خندق هنوز هم وجود دارد، این منطقه به این نام مشهور شده است و بعدها لب رود به لپویی تغییر پیدا کرده است. عده ای دیگر ان را لب کوهی می دانند و دلیل آن را مجاورت رشته کوه های زاگرس با این منطقه دانسته اند، و واژه لب کوهی را به لپویی نزدیک تر می دانند. یکی دیگر از این نام ها لاپویی است که ترکیبی از دوکلمه لا و پویی است و این کلمات را برگرفته از کلمه عربی لا به معنای نه و پویی از کلمهٔ فارسی پوییدن دانسته اند و دلیل این نامگذاری را این گونه اظهار داشته اند که چون لپویی در گذشته از منابع طبیعی و وحوش و تالاب و پرندگان مها جر برخوردار بوده است، ان را لاپویی به معنای پیموده نشده و بکر و دست نخورده دانسته اند.
باشگاه سوارکاری شهر لپویی در زمینی به مساحت ۲۰ هزار متر مربع احداث شده است. این مجموعه دارای دومانژ استاندارد تمرین و برگزاری مسابقات، سکوی مجهز و استاندارد تماشاچی، اتاق داوران، جایگاه V. I. P، اصطبل ۶۰ راسی، استخر شستشوی اسب، چمن مصنوعی، زمین تنیس خاکی و مرکز کنترل بهداشت اسب است. این باشگاه سوارکاری مجهز و استاندارد، بر اساس آخرین استانداردهای روز دنیا با نظارت اداره کل ورزش و جوانان استان فارس ساخته شده است.
عکس لپوئیعکس لپوئیعکس لپوئیعکس لپوئیعکس لپوئی
این نوشته برگرفته از سایت ویکی پدیا می باشد، اگر نادرست یا توهین آمیز است، لطفا گزارش دهید: گزارش تخلف

پیشنهاد کاربران

لِپو ( le. pu ) : دام شکار حیوانات، معادل دریچه یکطرفه و سوپاپ یکطرفه، بگونه ای است که ورود به آن راحت ولی خروج ممکن نیست. ( کتاب گویش و فرهنگ مردم سیروئیه ( فرهنگ هرمزگانی )
با احترام ب نظرات و اطلاعات بالا ، لپویی نام تمدن باستانی هم عصر با تمدن باکون و خوزستان بوده و لپویی نام سفالی قرمز و خاص بوده ک در لین متطقه ساخته و پرداخته میشده و لپویی در واقع سفالخانه ی این تمدن بوده.
لپویی احتمالا از واژه فرانسوی Lapeau گرفته شدهla پیشوند وpeau به معنی پوست هست. شاید بخاطر شکار پوست گراز در بیشه لپویی جهت تهیه پوست بوده است .
ظاهراً این واژه برگرفته از ریشه و بن نهاد فرانسوی میباشد؛ که در گذر زمان نیز مصون از تغییرات نبوده است. واژه �لپویی\لپوئی� به معنی محل اقامت یا اسکان موقت میباشد.
وجه تسمیه آن نیز بخاطر موقعیت جغرافیایی این شهر میباشد که در روزگار دور، در مسیر آمدوشد گردشگران داخلی و خارجی قرار داشته و دارد.
...
[مشاهده متن کامل]

شواهدی هم دال بر این مدعا وجود دارد که مؤید آن است از جمله کاروانسرای معروف بنام �آصف� و همچنین تپه ای که در سالهای اخیر کشف شد. داستان این اکتشاف اما مجهول، مبهم و بسان جعبه سیاهی است که نه نشانه های این حفاری ها مشخص است و دلایل توقف آن.

�لپو� ترکیبی است از دو واژه: �لپ� �او�، واژه �لپ� به معنای پهن و گسترده است و �او� به معنای آب؛ بنابراین �لپو� به معنی �آب وسیع آرام و راکد� به کار می رود. احتمالاً جزء اول �لپ�، واژهٔ پهلوی یا پارسی ساسانی می باشد. " لپویی" اسمی است، منسوب به" لپو" . شهر لپویی در کنار لپو یا نی زار " آهوچر" قرار داشته که متاسفانه امروزه از آن مرغزار زیبا تنها نامی باقی مانده است.
...
[مشاهده متن کامل]

تالاب یا لپو " آهوچر" به دلیل بی تدبیری مسئولان وقت رژیم پهلوی، بواسطه حفر کانال، خشک شد و به شوره زاری لم یزرع مبدل گردید.

لبرود نام قدیم لپویی. که بر گرفته از رود بزرگی بوده که از وسط این شهر میگذشته
ویک اسم زیبا وبا الوهاب هست.

بپرس