لیله

لغت نامه دهخدا

( لیلة ) لیلة. [ ل َ ل َ ] ( ع اِ ) یکشب. || شب.
- لیلةالاثنین ؛ شب دوشنبه.
- لیلةالرقائب ؛ شب رقائب.
- لیلةالقدر ؛ شب قدر.
- لیلةالهریر ؛ شب بانگ سگ. اشارت است به شب وقعه صفین و نیز به شب سوم جنگ قادسیه.
و رجوع به هر یک از مدخل ها در ردیف خود شود.

لیلة. [ ل َ ل َ ] ( اِخ ) شهری است به اندلس. جایی با نعمت بسیار و آبادانی و تجارت و هوای معتدل. ( حدود العالم ).

فرهنگ فارسی

( اسم ) ۱- یک شب . ۲- شب . یا لیل. اسری .شب معراج پیغامبر .
شهری است به اندلس ٠ جایی با نعمت بسیار و آبادانی و تجارت و هوای معتدل ٠

فرهنگ عمید

شب، یک شب.

گویش مازنی

/lile/ ساقه ی گندم و جو و هر گیاه نورسته - لوله ۳قلمه & لوله ی آفتابه – لوله - نوزاد بعضی از حیوانات و پرندگان هم چون کبک

واژه نامه بختیاریکا

( لیلِه ) لوله
از کوه های معروف بختیاری

دانشنامه اسلامی

[ویکی الکتاب] معنی لَیْلَةَ: شب
معنی تَغِیضُ: می کاهد (ماده غاض هم لازم استعمال میشود و هم متعدی ، هم گفته میشود غاض الشیء - فلان چیز ناقص شد ، و هم گفته میشود غاضه غیره - فلان چیز را ناقص کردند ، در قرآن کریم هم بهر دو نحو آمده که میفرماید : و غیض الماء - آب ناقص شد ، و ما تغیض الارحام - آنچه ر...
معنی غِیضَ: ناقص شد- کاستی گرفت (ماده غاض هم لازم استعمال میشود و هم متعدی ، هم گفته میشود غاض الشیء - فلان چیز ناقص شد ، و هم گفته میشود غاضه غیره - فلان چیز را ناقص کردند ، در قرآن کریم هم بهر دو نحو آمده که میفرماید : و غیض الماء - آب ناقص شد ، و ما تغیض الار...
ریشه کلمه:
لیل (۹۲ بار)

شب. لَیْل و لَیْلَة هر دو به یک معنی است. به قولی لیل مفرد است به معنی جمع و لَیْلَة برای واحد است ولی در قرآن هر دو برای مطلق آمده‏اند مثل . و مثل . جمع آن در قرآن لیالی است . * . رجوع شود به «قدر».

پیشنهاد کاربران

لیل میشه شب
توله گراز ( زبان لری )
لیله به معنی شب یکتا است
روستای چم خلیله *لیله* در دهستان جهانگیری *زیلایی *مسجدسلیمان
محل سکونت
طایف خلیلی بیگیوند پلنگ
طایفه ابوالحسنی
از ایل منجزی بهداروند *بختیاروند *
روستای لیله*چ هلیله::چم خلیله*در دهستان جهانگیری مسجدسلیمان
کوهی در منطقه اندیکا مسجدسلیمان

در گویش ( زبان ؟ ) مازندرانی به ساقه ی گندم و جو لیله می گویند . رجوع شود به : واژه نامه بزرگ طبری ، مدخل " بازوره "

بپرس