لیه

لغت نامه دهخدا

لیه. [ ل َی ْه ْ ] ( ع مص ) در پرده رفتن. ( منتخب اللغات ). در پرده شدن. ( زوزنی ). پوشیده شدن. || بلند گردیدن. ( منتهی الارب ).

لیه. [ ی ِ ] ( اِخ ) دهی جزء دهستان سیاهکل بخش سربند شهرستان لاهیجان ، واقع در جنوب سیاهکل و 5000گزی خاور دیلمان. جلگه ، معتدل ، مرطوب و مالاریائی. دارای 110 تن سکنه. آب آن از چشمه و نهر سلندررود. محصول آنجا غلات ، بنشن و عسل. شغل اهالی زراعت و راه آن مالرو است. ( از فرهنگ جغرافیائی ایران ج 2 ).

فرهنگ فارسی

در پرده رفتن ٠ یا در پرده شدن ٠ پوشیده شدن ٠ یا بلند گردیدن ٠

دانشنامه عمومی

لیه ( عبری: לֵאָה به معنی خسته، به انگلیسی: Leah ) نام بزرگ ترین دختر لابان است، که بنا به روایت تورات با فریب و حقه پس از هفت سال کاری که یعقوب در ازای مهر خواهرش راحیل انجام داد، با یعقوب ازدواج نمود. [ ۱] لیه برای یعقوب شش پسر به نام های رئوبن، شمعون، لاوی، یهودا، یساکار و زبولون و یک دختر به نام دینه زایید. لیه پس از مرگ، قبل از مهاجرت به مصر در مقبره خانوادگی که در غار مکفلیه در حبرون بود، دفن شد.
عکس لیه
این نوشته برگرفته از سایت ویکی پدیا می باشد، اگر نادرست یا توهین آمیز است، لطفا گزارش دهید: گزارش تخلف

پیشنهاد کاربران

بپرس