مازل

لغت نامه دهخدا

مازل. [ زِ / زُ ] ( اِخ ) نام کوهی است در هندوستان. ( لغت فرس اسدی چ اقبال ص 333 ) ( ازبرهان ) ( از آنندراج ) ( از ناظم الاطباء ) :
تاقله مازل نشود ساحت کشمیر
تا ساحت کشمر شنود قله مازل.
رافعی ( از لغت فرس اسدی چ اقبال ص 333 ).
آن خداوندی که حکمش گر به مازل برنهی
پهلوی اویک بدیگر برنشیند مازماز.
منوچهری.
آن کرکی با کرکی گوید سخن ترکی
طوطی سخن هندی گوید به که مازل.
منوچهری.

مازل. [ زُ ] ( اِخ ) به گمان من از قرای نیشابور است. ( از انساب سمعانی ). قریه ای است از نیشابور و ابوالحسن محمدبن حسین بن معاذ نیشابوری مازلی منسوب بدانجا است. ( از معجم البلدان ).

مأزل. [ م َءْ زِ ] ( ع اِ ) ( از «ازل » ) جای تنگ. ( منتهی الارب ) ( آنندراج ) ( ناظم الاطباء ) ( از اقرب الموارد ).

دانشنامه عمومی

مازل (ربع). مازُل، نام یکی از بخش های چهارگانه نیشابور قدیم که در شمال شهر امروزی نیشابور و در دامنه کوه های ریوند ( بینالود امروز ) گسترده شده و به خاطر باغستان ها و گردشگاه هایش معروف بوده است. ریواس این ناحیه از دوران قدیم، زبانزد خاص و عام بوده و آبادی هایی همچون فوشنجان و فرخک از آبادی های قدیم این ناحیه اند که در متون گوناگون تاریخی و جغرافیایی قدیم، از آنها نام برده شده است.
مازل، نام یکی از رَبع ( بخش ) های چهارگانه نیشابور قدیم است. [ ۱] که از چهار سو، شهر نیشابور را در میان گرفته بودند و آن ها عبارتند از: شامات، ریوند، مازل، بشتفروش. [ ۲] ربع ها نیشابور، از مرکز شهر ( مسجد جامع ) ، در جهت صحرا و کوه، به چهار طرف، تا انتهای حدود و مرزهای ولایت ( شهرستان ) کشیده می شد. آنچه پیوسته به شهر بود «محله» و آنچه در صحرا و کوه بود «ربع» نامیده می شد. [ ۳] در کتاب «احسن التقاسیم»، از شهر مازل در کنار شهرهای یازده گانه ربع نیشابور نام برده شده که عبارتند از: بوزجان، زوزن، طرثیث، سابزوار، خسروجرد، آزادوار، خوجان، ریوند، مازل، مالن، جاجرم. [ ۴]
محمد مقدسی، مازل را بخشی گرانمایه در شمال نیشابور، با دیه های شگفت انگیز توصیف کرده است که ریباس ( ریواس ) بسیار خوبی دارد. [ ۵] ابوعبدالله حاکم، این ناحیه را گردشگاه مردم ولایت ( شهرستان ) معرفی می نماید و می گوید: متنزّهات و مواضع تفرّج و تنزّه اهل بلده، قُرای این ربع است؛ و نقاطی همچون فرخک، بوسنقان ( = فوشنجان ) و باغ فرک را در این ربع نام می برد که در فصل های مختلف سال، گردشگاه مردم هستند. [ ۶] مقدسی نیز از روستای فوشنجان ( بشتقان ) این ناحیه یاد می کند که چهار بخش دارد، خانه هایش در میان باغ ها است و نهرهایشان می شکافند. او همچنین دربارهٔ ارزشمندی و گرانمایگی اراضی این ناحیه نوشته است: می گویند عمرولیث خواست یکی از بخش های فوشنجان را خریداری کند ولی دارایی اش بسنده نیامد، با اینکه معروف است هنگامی که به نیشابور آمد یک هزار بار کالا ( دِرم ) به همراه خود داشت. شنیدم که مردم به عمرو لیث گفته بودند: در این روستا درختانی هستند که هر یک ده درم تا ده دینار ارزش دارند. ما همه را یکی یک دینار، به تو می فروشیم. مقدسی از توقفگاه ها یا استراحت گاه های این ناحیه سخن می گوید که به پهنای یک فرسنگ بوده و امیر عمیدالدوله، قصد داشته است آنها را به شهر نیشابور متصل نماید. [ ۷] در تاریخ الحاکم، از چند وادی ( کاریز ) نام برده شده که به شهر نیشابور وارد می شود و یکی از آنها «وادی بوشنقان» ( کاریز فوشنجان ) است. [ ۱] در معجم البلدان، از محدثی به نام ابوالحسن محمد بن حسین معاذ نیشابوری مازلی ( متوفی ۳۳۵ق ) یاد شده است که منسوب به مازل می باشد. [ ۸]
عکس مازل (ربع)
این نوشته برگرفته از سایت ویکی پدیا می باشد، اگر نادرست یا توهین آمیز است، لطفا گزارش دهید: گزارش تخلف

پیشنهاد کاربران

بپرس