ماست مالی کردن


مترادف ماست مالی کردن: لاپوشانی کردن، عیب پوشاندن، سرسری برخورد کردن، سرسری رفع و رجوع کردن

معنی انگلیسی:
bumble, slur, sugarcoat, to slur over
whitewash

لغت نامه دهخدا

ماست مالی کردن. [ ک َ دَ ] ( مص مرکب ) امری را که ممکن است موجب مرافعه و نزاع شود لاپوشانی کردن و آن را مورد توجیه و تأویل قرار دادن. رفع و رجوع کردن. سروته کاری را به هم آوردن و ظاهر قضایا را به نحوی درست کردن. ( فرهنگ لغات عامیانه جمال زاده ). به نحوی خطایی را پوشانیدن. به زرنگی و چربدستی عیوب کسی را پوشیدن. پوشانیدن خطایی یا عیبی و غیره. ( یادداشت به خط مرحوم دهخدا ).

فرهنگ فارسی

امری را که ممکن است موجب نزاع شود لاپوشانی کردن و آنرا مورد توجیه و تاویل قراردادن رفع و رجوع کردن .

فرهنگ معین

(کَ دَ ) (حامص . ) رفع و رجوع کردن ، لاپوشی کردن .

اصطلاحات و ضرب المثل ها

معنی ضرب المثل -> ماست مالی کردن
پوشاندن و اصلاح ظاهری و بی فایدةی عیب یا خرابکاری.

مترادف ها

whitewash (فعل)
سفید کردن، ماست مالی کردن، سفید کاری کردن

پیشنهاد کاربران

در انگلیسی برای گفتن اصطلاح ماست مالی کردن از Cut Corners استفاده می کنند.
ماست مالی کردن - از گوشه و کنارِ کار زدن - ۱۰۰ خود را نگذاشتن
ساده گویی: یعنی شما توانایی و فرصت و موقعیت مناسب این را داری که یک کاری را به نحو احسن انجام بدی و شاید هم قرار است محصولی تهبه کرده و به مشتری تحویل بدی، اما چون ماتحت مبارک گشاد است و تنبل تشریف داری، یا حوصله نداری، یا برای اینکه خرج کمتری کنی و پول بیشتری نصیب خودت بشه و به مشتری لطمه بزنی و جیب خودت را پرتر کنی و زمان کمتری را هم صرف وظیفه ت کنی، کار را درست انجام نمیدی. شونه خالی می کنی. کم کاری می کنی و در حق مردم ستم و خیلی سوسکی دزدی میکنی ( چون دزدی فقط از دیوار بالا رفتن نیست )
...
[مشاهده متن کامل]

در یک جمله خلاصه ش کنم؟ کاری را به ارزان ترین، آسان ترین و فوری ترین روش ممکن انجام دادن
تعریف و ترجمه ی این عبارت به انگلیسی:
🔴 to save money or time when doing something by not including some parts, actions, or details, so that the result is not as good as it could be // to do something in the easiest, cheapest, or fastest way // do something perfunctorily so as to save time or money.
مثال ها:
◀️ There were concerns that airport security staff under pressure might be tempted to cut corners.
◀️ Will speeding up nurses' training lead to improved patient care, or is it simply cutting corners?
◀️ The dictionary took nearly 70 years to complete because its makers refused to cut corners.
◀️ I don’t like to cut corners when I have company for dinner.
◀️ there is always a temptation to cut corners when time is short

sugarcoat
تجاوز به حقوق آزادی دیگران
To cut corners
ضرب المثل انگلیسی به معنای ماست مالی کردن و کاری را خوب انجام ندادن.
ماستمالیدن چیزی.

بپرس