ماهر شدن


معنی انگلیسی:
master

لغت نامه دهخدا

ماهر شدن. [ هَِ ش ُ دَ ] ( مص مرکب ) حاذق و کاردان شدن. در تداول عامه ، زیر چاق شدن. ( یادداشت به خط مرحوم دهخدا ): نبالة؛ ماهر شدن به کاری. ( تاج المصادر بیهقی ). عج ؛ نیک ماهر شدن در فنون رکوب.( منتهی الارب ). و رجوع به ماهر و ماهر گردیدن شود.

فرهنگ فارسی

حاذق و کاردان شدن

مترادف ها

master (فعل)
رام کردن، استاد شدن، ماهر شدن، خوب یاد گرفتن، تسلط یافتن بر

پیشنهاد کاربران

بپرس