متجاوز

/motejAvez/

مترادف متجاوز: افزون، بیش، تجاوزگر، درازدست، متجاسر، متعدی، متهاجم، معتد

برابر پارسی: ستمگر، زورگو، ستمکار، چنگ انداز

معنی انگلیسی:
aggressive, offensive, trespasser, aggressor, transgressor, impinger, invader, offense, violator

لغت نامه دهخدا

متجاوز. [ م ُ ت َ وِ ] ( ع ص ) چشم پوشنده و اغماض کننده. ( منتهی الارب ) ( آنندراج ). آن که چشم می پوشد و اغماض می کند. ( ناظم الاطباء ). || درگذرنده از گناه و آمرزنده گناه. ( از منتهی الارب ) ( ناظم الاطباء ). || از حد درگذرنده. ( از منتهی الارب ) ( آنندراج ). از حد درگذرنده و بیرون رونده از حد. ( ناظم الاطباء ). متعدی و آن که از حدود خود در می گذرد و تجاوز می کند و گستاخ. ( ناظم الاطباء ) ( از منتهی الارب ).

فرهنگ فارسی

تجاوزکننده، کسی که ازحدواندازه خودتجاوزکند
( اسم ) ۱ - آنکه از حد خویش در گذرد از حد در گذرنده . ۲ - ظلم کننده . ۳ - افزون شونده : و لشکر خصم از چهل هزار متجاوز است . جمع : متجاوزین .

فرهنگ معین

(مُ تَ وِ ) [ ع . ] ۱ - (اِفا. ) از حد گذرنده ، تجاوزگر. ۲ - (ص . ) افزون تر، بیش تر.

فرهنگ عمید

۱. کسی که از حد و اندازۀ خود تجاوز کند، تجاوزکننده.
۲. (صفت ) افزون، بیشتر.

دانشنامه آزاد فارسی

متجاوز (cracker)
فردی که به تدابیر امنیتی یک سیستم رایانه ای چیره می شود و به صورت غیرمجاز به آن دسترسی می یابد. هدف برخی از این افراد، دسترسی غیرقانونیبه اطلاعات یک سیستم رایانه ای یا استفاده از منابع رایانهاست.

مترادف ها

aggressor (اسم)
پرخاشگر، مهاجم، متجاوز، حمله کننده، غاصب

offender (اسم)
متجاوز، متخلف، خلافکار، تخطی کننده

violator (اسم)
متجاوز، غاصب، ستمگر، شکننده، متخلف

transgressor (اسم)
متجاوز، متخلف، خطاکار، تجاوزکار

trespasser (اسم)
متجاوز، خاطی، عهد شکن، تجاوزکار

wrongdoer (اسم)
متجاوز، مجرم، متخلف، خطاکار

offensive (صفت)
زشت، مهاجم، متجاوز، کریه، اهنانت اور، رنجاننده

aggressive (صفت)
پرخاشگر، مهاجم، متجاوز، پرتکاپو، سلطه جو، پر پشتکار

transgressive (صفت)
متجاوز، گناهکار، خاطی، متخلف، خطاکار

trespassing (صفت)
متجاوز، خاطی

فارسی به عربی

جانح , عدوانی , متجاوز , معتدی , هجوم

پیشنهاد کاربران

مُتِجاوِز: ١. دستدراز، دست - انداز، دستیاز، چنگ - انداز، چنگیاز، مرزشکن، هریمشکن، ستمگر، زورگو ٢. سرپیچی - کنند، سرکِش ٣. یورشگر، تازشگر، تازنده، تازی ۴. باگذشت، چشمپوش، بخشاینده، آمرزگار ۵. بیشتر از، بالاتر از، فراتر از
با درود به پارسی دوستان گران سنگ
با نگرش به ریشه واژه چمش های ستمگر و بیدادگر درخورد نیستند چونکه این واژگان برابر واژه تازی ( ظالم ) هستند، واژه ( تجاوز ) که برابر دست درازی و چنگ اندازی است، پس بهتر است بگوییم
تجاوز : دست درازی
متجاوز: دست دراز و چنگ انداز
با درود
اهل تعدی ؛ بیدادگر و ستمگر. ( ناظم الاطباء ) .
تجاوزگر
تعدی مسلک
دست انداز
متعرض

کسی که به دیگران ظلم می کند
یا همان ستمگر

intruder
ستمگر . ظلم کننده
در پهلوی " ویهزک vihezak " در نسک : فرهنگ برابرهای پارسی واژگان بیگانه از ابوالقاسم پرتو.
کسی که به دیگران ظلم می کند
مشاهده ادامه پیشنهادها (١٠ از ١٢)

بپرس