متصاعد

/motesA~ed/

مترادف متصاعد: بالارونده، فرایاز، صعودکننده

برابر پارسی: فرایاز

معنی انگلیسی:
ascending, rising, progressing, progressive, ascendant, ascendent

لغت نامه دهخدا

متصاعد. [ م ُ ت َ ع ِ ] ( ع ص ) چیزی دشوار. ( آنندراج ). دشوار و با مشقت. ( ناظم الاطباء ) ( از منتهی الارب ) ( از اقرب الموارد ). || بالابرآینده. ( غیاث ) ( آنندراج ). فرهنگستان ایران معادل این کلمه را «فرایاز» انتخاب کرده است. و رجوع به واژه های نو فرهنگستان ایران و تصاعد شود : همواره در مدارج علو و معارج سُمُوّ متصاعد و مترقی باد. ( سند بادنامه ص 216 ). || بلند و بالا و بالا برآمده. ( ناظم الاطباء ) ( از فرهنگ جانسون ). || بربلندی رونده. ( آنندراج ) ( غیاث ).

فرهنگ فارسی

بالارونده، بربلندی رونده، فرایاز
(اسم ) ۱ - بالا رونده بر بلندی رونده جمع : متصاعدین . ۲ - فرایاز . توضیح در هر تصاعد عددی یا هندسی هر جمله را متصاعد یا فرایاز نامند .

فرهنگ معین

(مُ تَ ع ) [ ع . ] (اِفا. ) بالارونده .

فرهنگ عمید

بالارونده.

مترادف ها

rising (صفت)
طالع، بالا رونده، متصاعد

ascending (صفت)
صعودی، بالا رونده، صعود کننده، فراز پذیر، فرازی، صاعد، متصاعد

evaporable (صفت)
متصاعد

پیشنهاد کاربران

مُتَصاعِد: بالا رونده، بر بلندی رونده.
متصاعد شده = آزاد شده
تولید. مثال: پس از مدتی گازهایی از آن متصاعد می شود یعنی تولید می شود.

بپرس