متوجهات

لغت نامه دهخدا

متوجهات. [ م ُ ت َ وَج ْ ج ِ ] ( ع ص ، اِ ) ج ِ متوجهة. زنان روی آورنده و توجه کننده. ( فرهنگ فارسی معین ). || مالیات ها ؛ مالیاتی که بر عهده کسی یا کسانی قرار میگیرد : ودر اول سال برات متوجهات به موجبی که به قانون درآمده دیه به دیه مسمی و مفصل مؤکد گردانید. ( تاریخ غازانی ص 253 )... و نیز مکتوب اصحاب قانون دارند که متوجهات ایشان چند و چگونه است. ( تاریخ غازانی ص 254 ).در محاسن داخلی و خارجی از... و تعیین حقوق و متوجهات قدیم الایام و عصر مترجم. ( ترجمه محاسن اصفهان ص 4 ). از اموال و متوجهات و حقوق دیوان مجموع آنچه داخل مؤامرات و جانکقیت معین شده و در دفاتر قوانین و دساتیر دواوین مثبت و مقنن گشت... ( ترجمه محاسن اصفهان ص 50 ). و تعمیر بقاع و توجیهات و توجیه متوجهات دیوانی از اصول و فروع و اضافات بعد از اطلاق. ( ترجمه محاسن اصفهان ). و بدون اطلاع و مهر مشارالیه داد وستد متوجهات میشود... و بعد از آن به موجب بروات مهر وزیر و کلانتر و مستوفی متوجهات دیوانی هر یک از دفتر حواله... ( تذکرة الملوک چ 2 ص 47 ). به سر رشته کلانتر سپارد که متوجهات دیوان هر صنف در آن سال از آن قرار تقسیم و توجه شود. ( تذکرةالملوک چ 2 ص 49 ).

پیشنهاد کاربران

در پارسی " نمیدگان " در نسک : فرهنگ برابرهای پارسی واژگان بیگانه از ابوالقاسم پرتو.

بپرس