مترادف محبت داشتن: علاقه مند بودن، مهر ورزیدن، مهربانی کردن، مورد تفقد قرار دادن، عنایت کردن، بذل محبت کردن
لغت نامه دهخدا
محبت داشتن. [ م َ ح َب ْ ب َ ت َ ] ( مص مرکب ) دوست داشتن. مهر داشتن. دوستی داشتن. محب بودن : محبت با کسی دارم کزو با خود نمی آیم چو بلبل کز نشاط گل فراغ از آشیان دارد.