محوطه

/mohavvate/

مترادف محوطه: حیطه، فضا، میدان، ساحت، حیاط، صحن، زمین نامحصور

برابر پارسی: پهنه، جایگاه، گردونه، میدانگاه

معنی انگلیسی:
area, enclosure, precincts, yard, precinct

لغت نامه دهخدا

( محوطة ) محوطة. [ م ُ ح َوْ وَ طَ ] ( ع ص ، اِ ) تأنیث محوط. محوطه. دیواربرکشیده. دیوارکشیده. که در پیرامون دیوار دارد. دیواربست. هر جای محصور و محدود. هر جای که از دیوار و جز آن احاطه شده باشد و هر کشتزار محدودی. ( از ناظم الاطباء ). صاحب غیاث اللغات گوید اسم ظرف است از تحویط که سوای لام کلمه تعلیل و تبدیل نمی پذیرد و به فتح میم و سکون حاء غلط است چه صحیح داشتن حرف علت در صیغه ظرف اجوف از ثلاثی مجرد بدون موانع ثابت نشده ، یا آنکه در اصل «محوطةبه » بوده باشد ( به فتح میم وضم حاء و سکون واو ) و از کثرت استعمال صله باء حذف شده فقط محوطة به معنی اسم ظرف مستعمل شده است. ( غیاث ): عُنَّه ؛ محوطه چوب. ( منتهی الارب ). دیوار بست از چوب که شتران و اسبان را سازند. ( از اقرب الموارد ).
محوطه. [ م ُ ح َوْ وَ طَ ] ( ع ص ) محوطة. رجوع به محوطة شود. || ( اِ ) ساحت. فضا. عرصه. گشادگی و فراخنا.

فرهنگ فارسی

زمینی که دور آن دیوارکشیده شده
( اسم ) ۱ - جایی که گرداگرد آنرا دیواری احاطه کرده باشد . ۲ - ساخت .
فضا و گشادگی

فرهنگ معین

(مُ حَ وِّ طِ ) [ ع . محوطة ] (اِ. ) زمینی که دور آن را دیوار کشیده باشند.

فرهنگ عمید

زمینی که دور آن دیوار کشیده باشند.

فرهنگستان زبان و ادب

{site} [باستان شناسی] محلی که در آن بقایای مادی فعالیت های گذشتۀ انسان یافت می شود

واژه نامه بختیاریکا

حَوتِه؛ چار حد ( چهار حد ) ؛ هَوره؛ دور و با؛ چار پَر؛ قِرآقِر ( چار قر )

دانشنامه عمومی

محوطه (حیاط). با حیاط اشتباه گرفته نشود
محوطه ( انگلیسی: Yard ( land ) ) یا حیاط به مساحتی از زمین که در مجاور یک یا چند ساختمان، دیوار، حصار، درخت، پرچین و … قرار دارد گفته می شود. محوطه ممکن است به صورت سربسته یا باز باشد. [ ۱] این واژه از ریشه زبانی کلمه باغ می آید که دارای معانی بسیاری است. تعدادی از کلمات مشتق شده وجود دارند که معمولاً برای یک گروه خاص از ساختمان ها استفاده می شوند، برخی از این کلمات ممکن است که امروزه کمتر مورد استفاده قرار بگیرند. نمونه هایی از این کلمات عبارتند از: حیاط، بهاربند، hopyard، گورستان، محوطه کلیسا، آجرپزی، حیاط زندان، محوطه ریل، زباله دان و اصطبل.
عکس محوطه (حیاط)عکس محوطه (حیاط)

محوطه (فیلم ۲۰۰۰). محوطه ( به انگلیسی: The Yards ) فیلمی در ژانر جنایی محصول سال ۲۰۰۰ و به کارگردانی جیمز گری است. در این فیلم بازیگرانی همچون مارک والبرگ، واکین فینیکس، شارلیز ترون، الن برستین و جیمز کان ایفای نقش کرده اند.
در راه آهن منطقه کوئینز، پیمانکاران واگنهای متروی شهری را تعمیر و بازسازی می کنند. این قراردادها بسیار پرسود هستند و بنابراین اختلاس و فساد امری عادی است. وقتی لئو هندلر از زندان آزاد می شود، متوجه ازدواج عمه خود با فرانک الچین، یکی از بزرگترین پیمانکاران منطقه می شود و . . .
مارک والبرگ در نقش لئو هندلر
واکین فینیکس در نقش ویلی گوتیرز
شارلیز ترون در نقش اریکا سلتز
• جیمز کان در نقش فرانک الچین
• الن برستین در نقش وال هندلر
فی داناوی در نقش کیتی الچین
استیو لارنس در نقش آرتور میدانیک
تونی موسانته در نقش سیمور کورمن
دیوید زایاس در نقش افسر جری ریفکین
نامزد نخل طلا از جشنواره فیلم کن ۲۰۰۰ - جیمز گری
عکس محوطه (فیلم ۲۰۰۰)
این نوشته برگرفته از سایت ویکی پدیا می باشد، اگر نادرست یا توهین آمیز است، لطفا گزارش دهید: گزارش تخلف

مترادف ها

close (اسم)
خاتمه، محوطه، ایست، توقف، پایان، جای محصور، انتها، بن بست

run (اسم)
حدود، محوطه، ترتیب، رانش، سلسله، ردیف، رد پا، تک، امتداد، سفر و گردش

lot (اسم)
سهم، محوطه، قسمت، کالا، تکه، قطعه، بخش، پارچه، توده انبوه، قواره، سرنوشت، قرعه، بهره، قطعه زمین، چندین، جنس عرضه شده برای فروش

compound (اسم)
ترکیب، محوطه، جسم مرکب، بلور دوتایی

ambit (اسم)
پیرامون، حوزه، حدود، وسعت، محوطه

precinct (اسم)
حد، مرز، حوزه، حدود، محوطه، بخش

enclosure (اسم)
ضمیمه، محوطه، پیوست، چینه، حصار، دیوار، حصار کشی، چاردیواری، چینهکشی، میان بار، چهار دیواری

square (اسم)
محوطه، میدان، عرصه، چهار گوش، مربع، مجذور، چارگوش، توان دوم

haw (اسم)
محوطه، حصار، گیر کردن، پرچین، درنگ، کویج، کیالک، میوه ولیک، ملاولیک، گله گوسفند و غیره

garth (اسم)
محوطه، تسمه، سد یا بند ماهیگیری

فارسی به عربی

قطعة

پیشنهاد کاربران

مُحَوَّطه: هواباز، پردیس، میدانگاه، مانشگاه، فراخه
پردیس، میدانگاه، مانشگاه، فراخه
یعنی:《حیاط خانه. 》
چاردیواری
نمونه:
دانشجویان در چاردیواری ( بجای محوطه ) دانشگاه گرد هم آمدند.
در پارسی " پرکان " در نسک : فرهنگ برابرهای پارسی واژگان بیگانه از ابوالقاسم پرتو.

بپرس