مرابحه

/morAbehe/

مترادف مرابحه: بهره کاری، تنزیل، ربا، ربح، سودخوری، مرابحت، نزول، ربح گرفتن، سود دادن، نزول دادن

متضاد مرابحه: قرض الحسنه

برابر پارسی: بهره کاری

لغت نامه دهخدا

مرابحه. [ م ُ ب ِ ح َ/ ح ِ ] ( از ع اِمص ) مُرابَحَة. مرابحت. رجوع به مرابحة در تمام معانی شود. || ( اِمص ) بهره کاری. ( لغات فرهنگستان ). پولی به کسی دادن با گرفتن ربح. ( فرهنگ فارسی معین ). سود دادن و سود گرفتن بابت قرض گرفتن و قرض دادن پولی. || در اصطلاح حساب و ریاضیات ، مرابحه عبارت است از محاسبه ربح و حل مسائل مربوط به آن. در مرابحه چهار رکن موجود است : سرمایه ، سود، نرخ و مدت.و در مسائل مربوط به مرابحه به کمک سه معلوم از این چهار رکن مجهول را با بستن تناسب به دست می آورند.

فرهنگ فارسی

سوددادن، ربح گرفتن، معامله پولی کردن باگرفتن سود ، بهره کاری
( مصدر ) ۱ - سود دادن نفع دادن . ۲ - برح گرفتن . ۳ - پولی بکسی دادن با گرفتن ربح . توضیح سود یک سرمایه مبلغی است که مالک آن از کسی که آن سرمایه را باختیار اوگذارده است دریافت میکند و این عمل را مرابحه می نامند . واضح است کهسود با سرمایه وبازمانی که آن سرمایه بمرابحه داده شده است بطور مستقیم متناسب می باشد. نرخ مرابحه عبارتست از سود ۱٠٠ ریال درمدت یک سال . در مسایل مرابحه سال را ۳۶٠ روز و ماه را ۳٠ روز محسوب دارند .
بهره کاری

فرهنگ معین

(مُ بِ حِ ) [ ع . مرابحة ] (مص م . ) ۱ - سود دادن ، نفع دادن . ۲ - ربح گرفتن .

فرهنگ عمید

۱. معاملۀ پولی کردن با گرفتن سود، ربح گرفتن.
۲. [قدیمی] سود دادن.

دانشنامه آزاد فارسی

مُرابِحِه
سپردن سرمایه به فرد یا مؤسسه ای، نظیر بانک برای اخذ سود. این سود متناسب با زمان سپرده گذاری و سرمایۀ سپرده شده محاسبه و به سرمایه گذار پرداخت می شود. به درصدی از سرمایه، که به مثابۀ سود در نظر گرفته می شود، نرخ سود گویند. در ساده ترین شکل، سود سرمایۀ c با نرخ r در مدت زمان t سال از رابطۀ crt/۱۰۰ محاسبه می شود و به آن مرابحۀ ساده گویند. اما اگر قرار باشد سود سالانه خود به سرمایه افزوده شده و سود آن در سود کلی محاسبه شود، به آن مرابحۀ مرکب گویند که از رابطۀc (۱ + r)t محاسبه می شود.

پیشنهاد کاربران

سود گرفتن
یا
سود دادن
در کل=سود دهی
حالا از این طرف یا آن طرف

بپرس