مرتقی

لغت نامه دهخدا

مرتقی. [ م ُ ت َ قا ] ( ع اِ ) آنجا که از آن برشوند. ( یادداشت مؤلف ). محل عروج و جای بالا. ( ناظم الاطباء ). موضع ارتقاء. ( اقرب الموارد ).

مرتقی. [ م ُ ت َ ] ( ع ص ) برآینده بر نردبان. ( آنندراج ). بالارونده. ( غیاث اللغات ). صعودکننده. نعت فاعلی است از ارتقاء به معنی صعود و بالا رفتن. رجوع به ارتقاء شود. || بلندکننده. ( غیاث اللغات ).رجوع به معنی قبلی شود. || بالا رفته و در بالا پیدا شده. ( ناظم الاطباء ). رجوع به معنی اول شود.

فرهنگ فارسی

بر آینده بر نردبان

پیشنهاد کاربران

بالارفته، صعود کرده . ( کابوس حادث از ابخره سوداویه مرتقیه از معده به سوی سر ) ( مخزن الادویه ص 272، محمد حسین عقیلی خراسانی ) ، اینجا مرتقیه یا مرتقی بمعنی بالا رفته یا بالا رونده میباشد

بپرس