مردم گریز

/mardomgoriz/

مترادف مردم گریز: گوشه گیر، گوشه نشین، منزوی، انزواجو، انزواطلب، عزلت گزین ، معاشرتی

متضاد مردم گریز: انسان دوست، مردم ستان، مردم آمیز، مردم دوست

معنی انگلیسی:
asocial, hermit, unsociable

لغت نامه دهخدا

مردم گریز. [ م َ دُ گ ُ ] ( نف مرکب ) آدمی بدور. مردم بدور. یالقوزک. ( یادداشت مؤلف ). گریزنده و نفور از مردم. که از مصاحبت و معاشرت دیگران پرهیز دارد. وحشی خوی و رمنده کم معاشرت.

فرهنگ فارسی

(صفت ) آنکه از مردم دوری جوید معتزل .

فرهنگ عمید

آن که از مردم بگریزد و گوشه نشینی اختیار کند.

دانشنامه عمومی

مردم گریز ( به فرانسوی: Le Misanthrope ) عنوان نمایش نامه ای از مولیر است که اولین بار در سال ۱۶۶۶ بر روی صحنه رفت. نمایش نامهٔ مردم گریز در ۵ پرده نوشته شده است.
مردم گریز شخصیت انسانی را نشان می دهد که اعتمادش را نسبت به دیگران از دست داده است و به خاطر ریا، بی عدالتی و فساد جامعه، گوشه گیر می شود.
عکس مردم گریز
این نوشته برگرفته از سایت ویکی پدیا می باشد، اگر نادرست یا توهین آمیز است، لطفا گزارش دهید: گزارش تخلف

دانشنامه آزاد فارسی

مردم گریز (The Misanthrope)
نمایش نامۀ کمدی، اثر مولیر. نخستین بار در ۱۶۶۶ در فرانسه اجرا شد. در مردم گریز آرمان های نجیب زادگی آلسستدر تقابل با نگرش مادی گرایانۀ سلیمن، عاشق او قرار می گیرد.

مترادف ها

misanthropes (اسم)
مردم گریز

unsociable people (اسم)
مردم گریز

فارسی به عربی

عدو البشر

پیشنهاد کاربران

نجوش
یالقوزک
( آدمی بدور ) آدمی بدور. [ دَ ب ِ ] ( ص مرکب ) مردم گریز. یالقوزک. آنکه معاشرت مردم خوش ندارد.

بپرس