مروان بن محمد

دانشنامه اسلامی

[ویکی فقه] مروان بن محمد بن مروان بن حکم، آخرین فرد از خلفای بنی امیه بود. چون مربی او جعد بن درهم بود، او را مروان جعدی می گفتند و چون در جنگ ها بسیار شجاع، جنگجو و شکیبا بود، به او حمار می گفتند و به قولی برای آن که عرب هر صد سال را حمار می نامد و چون سلطنت بنی امیه نزدیک صد سال شد، مروان را حمار لقب دادند. مروان بن محمد کنیه اش ابوعبدالملک و ابوعبدالله و مادرش کنیزی به نام «زبادة» بود. او مدت ۵ سال و دو ماه خلافت کرد. در شهر حران با او بیعت کردند و همه مردم شام به جز عده ای از بنی امیه با او بیعت کردند.
در دوران یزید بن ولید (یزید سوم) کار مروان بن محمد (که به دستور هشام بن عبدالملک) حاکم جزیره و آذربایجان و ارمنستان بود، بالا گرفت. او که به خلافت چشم دوخته بود، خلافت ابراهیم بن ولید را به رسمیت نشناخت و او را خلع کرد. مروان در راس نیروهایش از حران به دمشق حمله کرد و هنگام حمله بر قنسرین و حمص استیلا یافت و با سپاه خلیفه در محلی - میان بلبعک و دمشق- درگیر شدند و بر آن ها چیره شد. ابراهیم هنگامی که نتیجه جنگ را دریافت، از دمشق فرار کرد. مروان در سال ۱۲۷ پیروزمندانه وارد دمشق شد و مردم با او برای خلافت بیعت کردند.
اوضاع سیاسی دوران مروان
حکومت اموی در دوران مروان محمد پایان یافت. در حالی که او در حکمرانی از عمل و نظری درست برخوردار بود و عامل سقوط نبود. زیرا عوامل ضعف و زوال حکومت اموی از زمان های بسیار دور فراهم شده بود و او فقط توانست با رخ دادهای بسیاری که بر ضد او بود، دست و پنجه نرم کند و این سقوط را چند سال به تاخیر بیندازد.از عواملی که فضا را برای قیام بر حکومت مروان دوم آماده کرد، انتقال پایتخت از دمشق به حران بود. چون مروان در حران و در زیر سیطره قیسی ها پرورش یافته بود. این مسئله به دور شدن یمنی ها از او و پیوستن شان به دعوت عباسیان منجر شد. و از عوامل دیگر منازعات قبایلی و درگیری های داخلی میان خاندان اموی برای رسیدن به قدرت بود. از جمله شورش هایی که مروان دوم با آن ها روبه روبه بود:
← شورش ساکنان حمص
با روی کار آمدن مروان جنبش هایی علیه او به پا خواست.
← حرکت عبدالله بن عبدالعزیز
...

دانشنامه آزاد فارسی

پیشنهاد کاربران

بپرس