مسائل مستحدثه

دانشنامه اسلامی

[ویکی فقه] در دهه های اخیر، در پی تحولات شگرف پدید آمده در تمام ابعاد زندگی به ویژه در زمینه اختراع ابزارهای کسب اطلاعات و انتقال سریع آن ها، روش ها، دیدگاه ها و شکل زندگی و نوع روابط اجتماعی انسان ها دگرگون شده است و همراه با گسترش دامنه این تحولات طرح مسائل نوظهور نیز به طور چشم گیری رو به فزونی گذارده است.
بنابراین، امروزه بیش از هر زمان دیگر ضرورت انطباق با دوران جدید و همگام نمودن فقه با نیازهای متغیّر بشری، احساس می شود. انقلاب اسلامی نیز که دستگاه فقه را با حکومت پیوند داده و زمینه ورود قوانین شریعت را در صحنه عملی جامعه و سیاست مهیّا ساخته، ضرورتِ این عمل را صدچندان نمایان کرده است.پیمودن این مسیر طولانی محتاج به زمان و گذراندن مقدماتی است. از این روی، با مراجعه به فقه سنّتی و اقوال فقهای بزرگ معاصر، قواعد و اصولی را تحت عنوان عناصر تعیین کننده در حل مسائل مستحدثه گرد آورده ایم تا بتوانیم از باب ردّ فروع بر اصول، مرجعی را برای حلّ مسائل نوظهور نشان دهیم.هنوز برخی از این عناصر جایگاه واقعی خویش را در بین مباحث اصولی شیعه نیافته، اما پرداختن به آن ها از آن روی مهم می نماید که آن ها را نهادینه می کند و در بین مباحث اصولی مطرح می سازد.
تعریف مسائل مستحدثه
قبل از طرح این مبانی، شایسته است ابتدا مسائل مستحدثه را تعریف کنیم.انسان ها در گذر زمان همواره سطح علوم و فنون خویش را ارتقاء بخشیده اند و با به کارگیری نیروی تفکّر و خلاّقیّت ، توانسته اند در شیوه زندگی تحولاتی را پدید آورند. توسعه این تحولات دوران های مختلفی را ایجاد کرده است، به طوری که نوع روابط اجتماعی، دیدگاه ها و شکل زندگی در هر یک از این دوران ها متفاوت می نماید.بنابراین، در هر عصری مسائل جدیدی مطرح می شود که هیچ گونه سابقه ای از آن ها به چشم نمی آید، و یا ممکن است موضوعات دوران قبل، بر اثر تحولات، به موضوعات جدیدی تبدیل شوند؛ به طوری که حکم دیگری برای آن ها انتظار رود.بنابراین، مسائل مستحدثه در اصطلاح فقها به مسائل نوظهور در هر موضوعی می گویند که پیشینه ندارد و در روایات سخنی از آن ها به میان نیامده است و در نتیجه حکم شرعی در باره آن ها وجود ندارد، نیز به مسائل تازه ای که در هر موضوعی مطرح شده، به طوری که قبلا وجود داشته و حکم شرعی نیز درباره آن ها صادر شده، اما با دگرگون شدن روابط حاکم بر جامعه و تغییر برخی از صفات آن ها، حکم شرعی دیگری درباره آن انتظار می رود، مسائل مستحدثه گفته می شود.قسم اوّل مانند:مسائل مربوط به پیوند اعضاء، تغییر جنسیّت ، تلقیح مصنوعی ، اسکناس و معاملات بانکی و غیره که قبلا وجود نداشته اند و هم اکنون خواهان حکم شرعی هستند، و قسم دوم مانند:مسائل مربوط به خون ، شطرنج ، مجسمه سازی ، معادن ، انفال و غیره.
نقش دو عنصر زمان و مکان در حلّ مسائل مستحدثه
معنای اصطلاحی در عنصر زمان و مکان ، آن است که فقیه اوضاع و شرایط حاکم بر جامعه را به منظور دریافت حدود تأثیر تحولات در موضوعات، بررسی کند. چون فقیه تا شناختی کافی نسبت به موضوعات نداشته باشد در مرحله تطبیق احکام دچار مشکل خواهد شد، پس برای حلّ مسائل موضوعاتِ نوظهور و از جمله موضوعاتی که در بستر زمان دچار تغییر و تحول شده اند، ناگزیر باید روابط و شرایط حاکم بر جامعه خویش را بداند و دقیقاً حدود تأثیر آن ها را بر موضوعات در نظر داشته باشد. از این نکته دریافت می شود که دو عنصر زمان و مکان، نقش مهمی را در حلّ مسائل نوظهور ایفا می کنند و دین مبین اسلام با بها دادن به این دو عنصر و با مطرح ساختن برخی اصول دیگر، کیفیتی در ساختار احکام خویش پدید آورده است که همراه با تحولات اعصار گوناگون پیش برود و نیازها و مسائل هر عصری را با در نظر گرفتن اوضاع و شرایط حاکم بر همان عصر، پاسخ بگوید. این نکته با دقت در دو منبع اساسی استنباط احکام یعنی قرآن و حدیث کاملاً مشهود و اثبات پذیر است.
← در قرآن
...

[ویکی شیعه] مسائل مستحدثه مسائلی که در فقه اسلامی، حکم شرعی برای آنان وجود نداشته و یا مسائلی که حکم شرعی داشته اند؛ اما به خاطر دگرگون شدن شرایط جامعه، حکم شرعی جدید انتظار می رود. برخی از نمونه های مسائل مستحدثه عبارتند از: بانکداری، بیمه، پیوند اعضاء، تغییر جنسیت.
فقیهان برای یافتن حکم شرعی این مسائل، به قوانین کلی موجود در منابع اسلامی مراجعه می کنند.
برخی آیات و روایات بر جاودانگی، جهانی بودن و فراگیری دین اسلام دلالت می کنند، به این معنا که در دین اسلام برای همه مسائل راهکاری وجود دارد. از طرف دیگر، نیازهای انسان متغیر و نامحدود است و دین اسلام برای همه این نیازها حکم شرعی صادر نکرده است.

[ویکی اهل البیت] مسائل مستحدثه یعنی مسائل جدید، و مقصود از آن مسائلی است که یا در آثار فقهی کهن به آن پرداخته نشده، یا به آن گونه که می بایست مطرح شود، از آن بحث نشده است و نیاز به نگاه مجدد دارد؛ مثلاً پاسخ ارائه شده از کارآمدی لازم برخوردار نباشد و قابل تحقق عینی در جامعه نباشد؛ زیرا معنا ندارد که شارع احکامی داشته باشد که اصلاً در جامعه قابل تحقق و اجرا نباشد.
مسائل مستحدثه به لحاظ زمانی سابقه اش به همین دوره معاصر (پنجاه سال قبل) بر می گردد، که معمولاً در30 – 20 سال اخیر یعنی بعد از پیروزی انقلاب مطرح شده است.
مقصود از آن مسائلی است که یا در آثار فقهی گذشته و کهن طرح و در پیرامون آنها بحث نشده است، یا اگر هم بحث شده به دلایلی مطالعه و دقت بیشتری را می طلبد. از این رو در پاسخ به این پرسش که آیا مسائل مستحدثه شامل مباحثی خواهد شد که قبلاً مطرح شده، ولی با توجه به تغییراتی که حاصل شده، اقتضا دارد که نگاه مجددی به این گونه مسائل داشته باشیم و بر اساس شرایط موجود به آنها پرداخته شود؟، باید گفت: اجمالاً مسائلی را که فکر می کنیم نیاز به نگاه مجدد دارد، از مسائل مستحدثه هستند، اعم از مسائلی که قبلاً مطرح شده و به نظر می رسد که پاسخ های کهن مبتنی بر مبانی دقیق نیست، یا پاسخ های ارائه شده از کارآمدی لازم برخوردار نباشد؛ زیرا نمی توان تصور کرد که دین احکام و قوانینی داشته باشد که قابل تحقق عینی نباشد. معنا ندارد که شارع احکامی داشته باشد که اصلاً در جامعه قابل تحقق و اجرا نباشد و نتواند با مفاهیم دینی سازگار باشد؛ یعنی حکم شرعی قاعدتاً باید قابل اجرا باشد.
براین اساس در پاسخ به این سؤال که برای آموزش پزشکی کارهایی لازم است و ممکن نیست پزشکی، بدون یک سری آموزش های عملی بتواند خوب متبحّر و تربیت شود؛ مثلاً باید مرده را تشریح کند، و تشریح بدون لمس بدن و بدون نگاه کردن به عضو، ممکن نیست. حال با توجه به این نکته ها آموزش پزشکی چه حکمی دارد؟ اگر جواب داده شود:
آموزش پزشکی حرام است؟! و در پاسخ به این سؤال که پس چه باید کرد؟ گفته شود: با وجود فسقه و فجره و کفار، نیاز به مسلمان متدین در این رشته نیست. آیا این جواب می تواند مورد قبول ما واقع شود؟ یقیناً نه؛ زیرا این گونه تفکر، تصور و برداشتی که از اسلام دارد، با تصوری که ما از آن داریم متفاوت است. آیا امام زمان (عج) در زمان ظهور اساساً وزارت بهداشت و درمان و آموزش پزشکی را به کفار و فسقه و فجار می سپارند؟؛ چون تخصص در این زمینه نیاز به خلاف شرع دارد!
آیا این راه حل ها قابل تحقق است؟ و چه میزان با مسائل اسلامی سازگار است؛ یعنی واقعاً در ساختار جامعه اسلامی علم پزشکی جایی ندارد؛ یعنی ما نمی توانیم پزشک مسلمان داشته باشیم؛ در حالی که ما نمی توانیم تصور کنیم که در جامعه اسلامی پزشک نداشته باشیم؛ زیرا فرض بر این است که اسلام می خواهد بر تمام دنیا حاکم شود، ایده آل نهایی اسلام این است که دیگر هیچ غیر مسلمانی باقی نماند،
با این حال چگونه می توان تصور کرد که در فضای جامعه اسلامی ـ مثلاً ـ پزشکی نداشته باشیم و یا اصلاً پزشک نداشته باشیم. آیا هیچ یک از احکام پزشکی برای مسلمانان قابل اجرا نیست و فراگیری علم پزشکی تنها برای فسقه و فجره جایز است؟! بنابراین، این بحث ها به یک نگاه تازه ای نیاز دارد و پاسخ هایی که در آن خصوص داده شده، واقعاً پاسخی نیست که بتوان گفت این پاسخ اسلام است.
پس مسائل مستحدثه، عبارت است از مسائلی که در آثار فقهی کهن به آن گونه که می بایست مطرح شود، از آن بحث نشده باشد.

پیشنهاد کاربران

بپرس