مستدل

/mostadall/

مترادف مستدل: مبرهن، محکم، منطقی، مدلل

متضاد مستدل: نامستدل، غیرمستدل

برابر پارسی: بافرنود، با برهان، درست

معنی انگلیسی:
cogent, logical, persuasive, substantial, valid, well-founded, proved or convinced by reasoning, documentary

لغت نامه دهخدا

مستدل. [ م ُ ت َ دِل ل ] ( ع ص ) نعت فاعلی از استدلال. طلب دلیل کننده. ( غیاث ) ( آنندراج ). استدلال کننده. دلیل جوینده. برهان خواه. رجوع به استدلال شود.

مستدل. [ م ُ ت َ دَل ل ] ( ع ص ) نعت مفعولی از استدلال. اثبات کرده شده با دلیل و برهان. ( ناظم الاطباء ) :
گل علم اعتقاد خاقانی است
خارش از جهل مستدل منهید.
خاقانی.
و رجوع به استدلال شود.

فرهنگ فارسی

طلب دلیل کننده ، ثابت کرده شده بادلیل وبرهان
(اسم ) دلیل جوینده طلب برهان کننده .

فرهنگ معین

(مُ تَ دَ لّ ) [ ع . ] (اِمف . ) با دلیل و برهان ثابت شده . دارای دلیل .
(مُ تَ دِ لّ ) [ ع . ] (اِفا. ) دلیل جوینده ، طلب برهان کننده .

فرهنگ عمید

طلب دلیل کننده، آن که دلیل می خواهد.
ثابت کرده شده با دلیل و برهان.

مترادف ها

reasonable (صفت)
مناسب، معقول، خردمند، مستدل

sound (صفت)
دقیق، بی عیب، بی خطر، استوار، سالم، مستدل

well-founded (صفت)
کاملا مجهز، مستدل، مجهز به وسایل کامل

فارسی به عربی

قابل للنقاش , معقول

پیشنهاد کاربران

با دلیل ، مبتنی بر دلیل و مدرک
مثال: تبلیغات لوازم آرایشی خانم ها را داخل سایت نذارین؛ یک مدرک مستدَل از عقب ماندگی، بی فرهنگی، ضد زن بودن و اختلالات روانی شدید است که تنها راه درمان آن هم انقراض هر چه زودتر این موجودات است. ان شاءالله!
فرنودین ( با فرنود و دلیل )
گواهمندانه، خردمندانه، بخردانه.
دانشورانه، خردورزانه
متضاد غیر منطقی
Well - reasoned
گواهمند
از دید من، آمیخته واژه ی �گواهمند�، در سنجش با برابرهای یاد شده در بالا از آرش باریک تری برخوردار و افزون بر آن، گوشنوازتر است.
بجای �استدلال� نیز می توان �گواهمندی� گفت و نوشت.
...
[مشاهده متن کامل]

�آنچه بویژه این نوشتار را برجسته می کند، علمی و مُستند بودن آن است. نویسنده با بیانی گُواهمند ( مُستدل ) ، واقعیتی تاریخی را آنگونه که براستی رویداده در میان می گذارد . . . � برگرفته از یادداشت �چگونه �اوستا گوزک� تاریخ را واژگونه می نمایاند!�، ب. الف. بزرگمهر چهارم آبان ۱۳۸۹
https://www. behzadbozorgmehr. com/2010/10/blog - post_6689. html

با دلیل و برهان
در پارسی " پروهاندار " در نسک : فرهنگ برابرهای پارسی واژگان بیگانه از ابوالقاسم پرتو.

بپرس